42

از دست دل نادان من شوره افسانه

از کتاب: راگ هزره ، فصل هنگامه ، بخش ،
هنگامه

از دست دل نادان من شهره و افسانه
این شکوه به لب دارم با از خودو بیگانه

خوناب دوچشمانم چون موج خروشان است
آتش بدلم ازغم عمریست فروزان است
گنجینه ای غم ها شد این سینه ای ویرانم

آوازفغان منتا ارش سما با لاست
هنگامه ای شب هایم از درد جدایی هاست
از ناله و فریادم دنیا شده غم خانه