بلور سبز چشمانت تمام باور من بود
از کتاب: راگ هزره
، فصل صفیه نوری
، بخش
،
صفیه نوری
بلور سبز چشمانت تمام باور من بود
خیال قامت سروت همیشه در بر من بود
تو رفتی سالهای سال زپیشم دور دور
اگر هرجا که بودم من هوایت بر سر من بود
گل لبخند میرویی بر روی جام لبهایت
شراب بوسه های تو به جام و ساغر من بود
به یغما برد هستی ام بساط هست دوریت
تهی از نقش تصویرت کتاب و دفتر من بود
صدای آشنای تو سرود دلنشین عشق
به پایش لذت هستی فتاده در پیکر من بود
خلوص خلوت رازم اقامتگاه چشم تو
طلوع لحظه ی شادی زتو در مضمیر من بود
خیال قامت سروت همیشه در بر من بود
تو رفتی سالهای سال زپیشم دور دور
اگر هرجا که بودم من هوایت بر سر من بود
گل لبخند میرویی بر روی جام لبهایت
شراب بوسه های تو به جام و ساغر من بود
به یغما برد هستی ام بساط هست دوریت
تهی از نقش تصویرت کتاب و دفتر من بود
صدای آشنای تو سرود دلنشین عشق
به پایش لذت هستی فتاده در پیکر من بود
خلوص خلوت رازم اقامتگاه چشم تو
طلوع لحظه ی شادی زتو در مضمیر من بود