42

مرو و قهرمکن صقر شهر مکن

از کتاب: راگ هزره ، فصل ژیلا ، بخش ،
ژیلا

مرو و قهرمکن صفر شهر مکن
روستا زاده من عاشق ساده ای من
ما وتو هردو در اینجا شادیم
در همین قریه خود ازادیم

با هم اینجا باشیم تک و تنها باشیم
لب دریا برویم سیل سحرا برویم
خیمه در دامن کوهسار زنیم
تکیه بر دولت بیدار زنیم

ای امید دلی من هستی کامل من
گپ را دراز مکن این همه ناز مکن
زنده گی را ز سر آغاز کنیم
گره از مشکل خود باز کنیم