42

فصل بهاران

از کتاب: راگ هزره ، فصل ساربان ، بخش ،
ساربان

باز بتا فصل بهاران رسيد
نوبت سرشاری ياران رسيد
سوسن و سرو سمن
دخترکان چمن
ساخته اند انجمن
تو هم بيا باش شبی زان من غيرت گل زيب گلستان من
دورهء مشاطهء بستان رسيد
هرچه در اين باغ به سامان رسيد
جرمن بی دست و پا
کز تو فتادم جدا
همقدم گل بيا
باز به غارت ببر ايمان من
باز بده دل به گروگان من
تو هم بيا باش شبی زان من
غيرت گل زيب گلستان من
گل به چمن چهره فروزان رسيد
مرغک دلداده پر افشان رسيد
شگوفه بر شاخسار
نشده پر تو نثار
من به تو ام انتظار
تو هم بيا بر آور ارمان من به کوری چشم رقيبان من
تو هم بيا باش شبی زان من غيرت گل زيب گلستان من
باد صبا سوی گلستان رسيد گل ز سر شوق گريبان دريد
بيا بيا در چمن
به سايهء نسترن
ای گل زيبای من
باده بده زنده بکن جان من آب بزن آتش سوزان من
تو هم بيا باش شبی زان من غيرت گل زيب گلستان من