42

بهار جوانیم رفت افسوس

از کتاب: راگ هزره ، فصل آرش بارز ، بخش ،
آرش بارز

بهار جوانیم رفت افسوس

نشاط عمر به پایان رسید افسوس

خوشی از غم چو عقاب کرده پرواز

سوی آسمانها رفت افسوس

ای پرنده زیبا سوی من بیا بیا

آفتاب زندگیم

روشنی چشمانم تا تا

قلب شکسته ام در انتظارت

بود همیشه این قلب غمگسارت

گر چه پرواز تو جای دگریست

برگرد نما شاد این قلب غمگینم

غم بهار جدایت ماند به قلبم جاودانی

دانم این عمر رفته نقشیست از پشیمانی