نکردی یاد مهجوران بمکتوبی شد ایامی
از کتاب: راگ هزره
، فصل استاد امیر محمد
، بخش
،
استاد امیر محمد
ندارد بزم پیری نشئه از زندگی بیدل
چو قامت حلقه گردد ساغر دور فنا باشد
نکردی یاد مهجوران بمکتوبی شد ایامی
نکردی یاد مهجوران بمکتوبی شد ایامی
اگر قاصد نمیاید به دست باد پیغامی
اگر قاصد نمیاید به دست باد پیغامی
بالایت آفتاب ای ماه باری دیدن رویت
نماید گوشه ای ابروت اگر حسن تو در شامی
نکردی یاد مهجوران بمکتوبی شد ایامی
نمیدانم من ای نصیب سرانجامم چی خواهد شد
به کاری خود که میبینم نمی بینم سرانجامی
به کاری خود که میبینم نمی بینم سرانجامی
به کاری خود که میبینم
ما کار خویش را به خداوند پاکساز
بسپرده ایم تا کرم او چی میگوید
به کاری خود که میبینم نمی بینم سرانجامی
به کاری خود که میبینم نمی بینم سرانجامی
نوای قمری و بلبل مکرر شد درین گلشن
تو اکنون ناله کن بیدل که آهنگت اثر دارد
چو قامت حلقه گردد ساغر دور فنا باشد
نکردی یاد مهجوران بمکتوبی شد ایامی
نکردی یاد مهجوران بمکتوبی شد ایامی
اگر قاصد نمیاید به دست باد پیغامی
اگر قاصد نمیاید به دست باد پیغامی
بالایت آفتاب ای ماه باری دیدن رویت
نماید گوشه ای ابروت اگر حسن تو در شامی
نکردی یاد مهجوران بمکتوبی شد ایامی
نمیدانم من ای نصیب سرانجامم چی خواهد شد
به کاری خود که میبینم نمی بینم سرانجامی
به کاری خود که میبینم نمی بینم سرانجامی
به کاری خود که میبینم
ما کار خویش را به خداوند پاکساز
بسپرده ایم تا کرم او چی میگوید
به کاری خود که میبینم نمی بینم سرانجامی
به کاری خود که میبینم نمی بینم سرانجامی
نوای قمری و بلبل مکرر شد درین گلشن
تو اکنون ناله کن بیدل که آهنگت اثر دارد