در پیش بی دردان
از کتاب: راگ هزره
، فصل رامين فضلي
، بخش
،
رامين فضلي
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام
غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
زآن رو ستانم جام را آن مایه آرام را
زآن رو ستانم جام را آن مایه آرام را
تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم
تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام
غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
زآن رو ستانم جام را آن مایه آرام را
زآن رو ستانم جام را آن مایه آرام را
تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم
تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم
در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم