42

آهیسته برو،

از کتاب: راگ هزره ، فصل وحید آواز ، بخش ،
وحید آواز

از آمدنت اگرخبر می داشتم
آهیسته برو، ماه تابان آهسته برو
سرتاقدم هوتل را گل می کاشتم
آهیسته برو، ماه تابان آهسته برو
گل می کاشتم گل گلاب می کاشتم
آهیسته برو، سرو روان آهسته برو
خاک قدم هایت بدیده می ورداشتم
آهیسته برو، ماه تابان آهیسته برو
آهیسته برو، سرو روان آهیسته برو

بیا که برویم از این ولایت من و تو
آهیسته برو، ماه تابان آهیسته برو
تو دست مرا بگیر و من دامن تو
آهیسته برو، سرو روان آهیسته برو
جایی برسیم که هر دو بیمار شویم
آهیسته برو، ماه تابان آهیسته برو
تو از غم بی کسی و من از غم تو
آهیسته برو، ماه تابان آهیسته برو
آهیسته برو، شاه زمان آهیسته برو

یار جان را بگو بیا بما یاری کن
آهیسته برو، ماه تابان آهیسته برو
مرا می برند گریه نکن زاری کن
آهیسته برو، ماه تابان آهیسته برو
مرا می برندشهر دیگر می فروشند
آهیسته برو، ماه تابان آهیسته برو
گر پیسه داری بیا خریداری کن
آهیسته برو، سرو روان آهیسته برو
آهیسته برو، … جان آهیسته برو
آهیسته برو، شاه زمان آهیسته برو
آهیسته برو، ماه تابان آهیسته برو