زهجرانت عزيز من هميشه چشم تر دارم
از کتاب: راگ هزره
، فصل حوريه عزیز
، بخش
،
حوريه عزیز
زهجرانت عزيز من هميشه چشم تر دارم،
نه پيام تو ميآيد و نه از حالت خبر دارم،
اگر مردم ز من پرسند چرا رنگت خزان گشته،
جواب شان همين گويم که یار بی خبر دارم
نمیدانم گناه ام چیست که رنجیده زمن یارم
بگو از من به دلدارم که در بندش گرفتارم
نه پيام تو ميآيد و نه از حالت خبر دارم،
اگر مردم ز من پرسند چرا رنگت خزان گشته،
جواب شان همين گويم که یار بی خبر دارم
نمیدانم گناه ام چیست که رنجیده زمن یارم
بگو از من به دلدارم که در بندش گرفتارم