وقتی هوای تو به سر میزند
از کتاب: متن آهنگ ها
، فصل احمد ولی
، بخش
،
وقتی هوای تو به سر میزند
مرغ دلم به سینه پر میزند
وقت میسر نشود دیدنت
داغ زهجر تو جگر میزند
بیا بیا دیر نکن
عاشق خود ز زندگی سیر نکن
دو زلفانت بود تار ربابم
چه میخواهی ازین حال خرابم
تو که با ما سر یاری ندارد
چرا هر نیمه شب آیی به خوابم
مرغ دلم به سینه پر میزند
وقت میسر نشود دیدنت
داغ زهجر تو جگر میزند
بیا بیا دیر نکن
عاشق خود ز زندگی سیر نکن
دو زلفانت بود تار ربابم
چه میخواهی ازین حال خرابم
تو که با ما سر یاری ندارد
چرا هر نیمه شب آیی به خوابم