بی تو دل پریشان است
از کتاب: راگ هزره
، فصل قیس الفت
، بخش
،
قیس الفت
بی تو دل پریشان است
بیرون میدباران است
بنشین دمی حالا نرو
بنشین دمی حالا نرو
روز رفت وقت شام است
دنیا هم بدگمان است
بگذار و بدنامم نکن
بگذار و بدنامم نکن
دردی جدایی دل ناله دارد
تا باز بیایی شب زنده دارم
جانا هنوز سر شام است
بنشین دمی حالا نرو
بگذار و بدنامم نکن
روشن ز رویت چشم و دل من
حل کن نگارا تو مشکل من
در کو ه تو منزل من
بنشین دمی حالا نرو
بگذار و بدنامم نکن
بیرون میدباران است
بنشین دمی حالا نرو
بنشین دمی حالا نرو
روز رفت وقت شام است
دنیا هم بدگمان است
بگذار و بدنامم نکن
بگذار و بدنامم نکن
دردی جدایی دل ناله دارد
تا باز بیایی شب زنده دارم
جانا هنوز سر شام است
بنشین دمی حالا نرو
بگذار و بدنامم نکن
روشن ز رویت چشم و دل من
حل کن نگارا تو مشکل من
در کو ه تو منزل من
بنشین دمی حالا نرو
بگذار و بدنامم نکن