42

دویی و بولبی

از کتاب: راگ هزره ، فصل گروه شمامه ، بخش ،
گروه شمامه

الا اَی دمبوره ای یار زارم آی
الا اَی راوی رنج تبارم گل بولَی جان آی
بگو از راز[ی] که در سینه داری آی
بگو از درد مردمِ دیارم گل بولَی جان آی
آه هاها...
چشمان مست یارم چون آهوی رمیده
سرمست و پر خمار است ابروی کج کشیده
افکنده تا به زانو سنبل پر از خم و پیچ
چون شام عاشقانه قوسین هردو دیده
چشمان مست یارم چون آهوی رمیده
مژگان بی شمارش در جنگ هفت لشکر
مژگان بی شمارش در جنگ هفت لشکر
الی الی جان ما الی الی دل ربا
خورده به قلب عاشق چون تیر سَر کشیده
خورده به قلب عاشق چون تیر سَر کشیده
چشمان مست یارم چون آهوی رمیده
سرمست و پر خمار است ابروی کج کشیده