42

گر چه رفتی از برم اما فراموشم مکن

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ظاهر ، بخش ،
احمد ظاهر

گر چه رفتی از برم اما فراموشم مکن
با غمت ای آشنا هر شب هم آغوشم مکن
همچو موج اشک از دریای چشمم پا مکش
در پی خود چون حبابی خانه بر دوشم مکن
در دلم نقش هزاران داغ عشق مرده است
بیش از این در سوگ عشق خود سیه پوشم مکن
ساغر چشم تو سرشار است از مستی و ناز
با خیال نرگست هر شب قدح نوشم مکن
من ز سوز اشتیاق تو سراپا آتشم
باز با توفان بی مهریت خاموشم مکن
جوشد امشب جلوۀ جادوی چشمانت ز جام
با شراب نرگست ای فتنه مدهوشم مکن