فریبا عیسی سخائی مترجم سازمان اجتماعی
رضا کار و مترجم سازمان اجتماعی «ویزیون انترکلُترل»
خدمت به مردم و اجتماع کاریست انسانی و بس ارزشمند و آنانی که رضاکارانه و مددکارانه به این عمل بشردوستانه مبادرت میورزند درخور ستایش و قدردانی هستند.
اشخاصی استند که وقت خویش را صَرف کمک به مریضان، سالمندان، اطفال بیبضاعت و یتیم، مردمان بیکس و کوی، ضعیف و ناتوان مینمایند.
اینجا سخن از زوجِ افغان است که از موقع آمدن به مونترال کانادا تا حال وقت گرانبهای خویش را در جهت کمکرسانی و خدمت به اشخاص نیازمند سپری و شامل سازمانهای اجتماعی شدهاند.
خانم فریبا عیسیٰ سخائی و محترم انجنیر محمدرفیع سخائ!
گفتوشنود این هفته را به خانم سخائ اختصاص دادیم. او از مشکلات مهاجرین تازهوارد که لسان فرانسوی و انگلیسی را بلد نیستد، از اطفال مهاجر در مدرسه، از کهنسالان نیاز به کمک و … سخن میزند. تا تجارب و سرگذشت گذشتهها رهنمای خوب و مفید به تازهواردها باشد. خانم فریبا خود را اینچنین معرفی میکند:
فریبا استم متولد منطقه شاه شهید، شهر کابل. بعد از تکمیل دوره مکتب، شامل فاکولته فارمسی پوهنتون کابل شدم دو سال درس خواندم، اما شرایط ناگوار جنگ ما را مانند سایر مردم افغانستان مجبور به ترک وطن کرد، متأسفانه تحصیلاتم ناتکمیل ماند. سال ۲۰۰۷ به مونترال کانادا آمدیم. همسرم انجنیر رفیع سخائ نام دارد. سه فرزند دارم؛ دو پسر- یک دختر.
پسرم میلاد سخائ، در یونیورستی شهر واترلو مصروف تحصیل است.
پسر دومم امید سخائ کالج را تمام نموده در میدان هوایی بینالمللی شهر مونترال مشغول کار است.
دخترم یسنا روبینا سخائ صنف پنجم مکتب ابتدایی است.
غیر از لسان مادری به زبان فرانسوی نیز صحبت میکنم. از زمان آمدنم به مونترال جهت تقویت زبان شامل کورس مای فرانسوی شدم، نیمهوقت کار میکردم، اما بیشتر مصروف تربیت فرزندانم بودم. همچنان مترجم زبان دری برای مهاجرین افغان و ایران در منطقه لانگی.
از مصروفیتهایتان از آوانی که در مونترال استید لطفآ بگوئید؟
از موقع آمدن ما به مونترال تاکنون بیشتر به کمک مردم بهخصوص مهاجرین شتافتهام. احساس میکنم کمک به هم نوع بشر والاترین خدمت است. کارهایم همیشه رضارانه و مددکارانه بوده هیچگاه توقع مالی از کسی نداشتم. بعضی از کارها و خدماتی که مصروف آن بودم تا جای که به یاد دارم ازاینقرار است: نگهداری از یک خانم مریضِ کانادایی مدت سه سال و مراقبت و مواظبت از یک زن مُسن که مریض و ناتوان بود.
در حال حاضر عضو سازمان اجتماعی، (ویزیون انترکلُترل) در شهر لانگی استید. در آنجا چه میکنید؟
کارم در موسسه ویزیون انترکلُترل ترجمانی برای همزبانان ما را به عهدهدارم.
این مرکز اجتماعی به مشکلات، قضایا و مشکلات خانوادهها بهخصوص مهاجرین رسیدهگی مینماید؛ که شامل مسائل اقتصادی، مشکلات اطفال و جوانان در مکاتب و مسائل خانوادهگی است. من صرف وظیفه ترجمانی آن را انجام میدهم به دیگر جوانب قضایا دخالت نمینمایم.
کسانی که مشکلی دارند، شکایات خویش را به مراجع مربوط میسپارند که بعد از بررسی مشکل عارض قضیه رویدست گرفته میشود و اقدامات لازم به عمل میآید. یگانه راهحل چنین مسائل همین سازمانهاست.
از تجربیات خود با مهاجران تازه وارد بگویید. تفاوتهای فرهنگی چه تاثیراتی در رفتارها میگذارند؟
قانون تعلیم و تربیه، روش تدریس و دسپلین مکاتب اینجا با کشور قبل یک مهاجر متفاوت است. اینجا اداره مکتب و معلمین یک مسلٔه را آرام با کلمات خوب به شاگرد توضیح، تشریح و بیان مینمایند در صورت لزوم با والدین آنها در تماس میشوند. تنبه، لت و کوب و جزا دادن نیست؛ اما شاگرد از این موقعیت طوری دیگر برداشت نموده، دیدهشده خودسر، بیاعتنا و بعضاً عده از آنها صنف درسی را اخلال، همصنفیهای خود را اذیت، به درس و معلمین توجه نکرده دسپلین تعلیمی را مراعات نمینمایند. به این معنی که از دسپلین اداری سرپیچی و سوءاستفاده کرده به راه خود ادامه میدهند.
روزانه معلمین، کار خانگی و دیگر وظایفِ که به شاگردان سپرده میشود، آنها را درج ژورنال شاگردان میکنند یا بعضی اتفاقات که در مکتب به وقوع میپیوندد. از همه مهمتر روزهای تعطیلی مکتب در ژورنال ثبت است. والدین بایستی آن را ببیند و بخواند. متأسفانه گاهی شاگردان ژورنال خویش را به کسی نشان نداده خودسرانه آن را امضاء میکنند. بخصوص وقتیکه شاگرد مشکلی را در مکتب ایجاد کرده باشد و به والدین اطلاعرسانی شده باشد، اداره مکتب انتظار ملاقات آنها را میکشد اما ژورنال یا نامه به دست والدین نرسیده است. البته ریشه اصلی مشکل ندانستن لسان فرانسوی و انگلیسی است. بناء مشکلات رشد کرده پیش رفته و خطرناک میشود. در همچو حالات سازمان با من در تماس میشود. والدین متوجه چنین مسائل نمیگردند. من مجبور استم همهچیز را یکایک به زبان فارسی ابراز کنم.
شاگردانی استندکه درس را گرفته نمیتوانند، علاقه و میلشان به چیزی دیگر است تحمیلی درس میخوانند و هیچ پیشرفت نمیکنند همیشه تحتفشار خانواده، اجتماع و مکتب استند. باید با آنها کمک شود! نه برخورد جدی و خشن.
بعضاً اطفال و نوجوانان مشکلات و رازهای فامیلی خویش را در مکتب مطرح و افشا کرده و تقاضای کمک مینمایند. خانوادهها در چنین حالات با اطفال خویش باخشونت رفتار میکنند. سازمان اجتماعی در چنین موارد با ما در تماس شده جهت ترجمانی به کمک آنها میشتابیم.
اکثرآ والدین اطفال زبان انگلیسی و فرانسوی بلد نیستند. مراجع مربوط راهحل برای مشکلشان پیدا و انتخاب را بدست خودشان میگذارد.
ممکن است قصهای را برای ما نقل کنید تا دیگران متوجه بسا چیزها شوند؟
شاگردی صنف را اخلال و بینظمی ایجاد میکرد. مسؤولیتپذیر نبود، به درس و معلم هیچگاه اعتنا و توجه نمیکرد. جنگ، دعوا، دشنام دادن به همصنفیها جزء عادت او شده بود، فحشها و کلمات خارج از چوکات را به زبان میآورد. وقتی مدیر مکتب قضیه را به ما نقل کرد از یادآوری آن کلمات خجالت میکشید. اداره مکتب این موضوع را به خانوادهاش گفت و از آنها دعوت کرد و خاطرنشان گردید که نامهی به آنها ارسال و تماس نیز گرفتهشده است. روشن شد که شاگرد موضوع را به خانوادهاش انتقال نداده ژورنال و نامهها را خودش امضاء نموده است. پدر و مادر شاگرد، چنان شرمنده، آشفته و عصبانی شدند که قابلتصور نیست.
موضوع دیگری که قابلیادآوری ست و خانوادهها باید آن را جدی بگیرند این است که:
بعضی اطفال از بدو تولد خش – تندخو – ویران کار – بیباک – گپ ناشنو و ناقرار استند که دهها مشکلِی را در محیط تعلیمی و فامیلی خویش ایجاد مینمایند چنین اطفال نوعی مریضاند که علائم
یاد میشود. باید والدین دقت کنند و با روانشناس و داکتر در تماس شوند
عده دیگر دیر گپ میزنند، دیر سرپا میایستند و دیر راه میروند. کماشتها، گوشهنشین و خاموش نیز استند. خانوادهها به همچو موارد دقت و توجه جدی نمایند.
توصیهها و پیشنهاداتتان به والدین اطفال چیست؟
پیشنهادم به والدین اطفال بهخصوص تازهواردها این است:
۱) خانوادهها باید درباره قانون، اصول و مقررات تعلیم و تربیه اینجا (کانادا- مونترال) معلومات و اطلاعات بدست آورده خود را به آن عیار سازند. مراجع مربوط درین راستا فعال است که درباره قانون، مقررات، حقوحقوق، به مردم معلومات ارایه و مهاجرین را کمک میکنند تا به سیتم کانادا آشنا شوند.
۲) والدین نخست از همه باید لسان انگلیسی و فرانسوی بیآموزند که مشکل خود و اطفال خود را حل کنند تا فرزندان آنها، از بلد نبودن والدین به زبان اینجا سوءاستفاده نکنند.
۳) پدرها و مادرها هرروز اجندای اطفال خویش را باید چک و بررسی نموده و از فعالیتهای روزمره آنها پرسان کنند.
از چه مدتی با این سازمان اجتماعی همکاری دارید؟
از مدت پنج سال بدین سو با این سازمان اجتماعی همکاری میکنم. دیگر مصروفیتم شرکت جستن در جلسات ماهانه زنان در منطقه لانگی است. این جلسه برای همهی زنان است که بهروز شنبه زنان افغان، کانادایی، عربی، کولمبیایی و سایر کشورها در یک سالون گرد هم جمع میشوند یک موضوع مطرح میگردد، نظرات ارایه میشود و از تجارب ممالک خویش صحبت مینمایند.
پنجشنبهها: در سالون محل زیست ما جلسه میگیریم و در جهت رفع مشکلات، نظرات خود را شریک میسازیم. زنان، مردان و اطفال همه اشتراک میورزند.
ازجمله گروپ ما، هر هفته یک خانم تعیین میشود غذای محلی کشورش یا نوع دیگر غذا را میپزد مصرف آن را مسئول سالون محل پرداخت میکند.
با در نظر داشت تجاربتان و اینکه یک مادر استید در مورد تربیت فرزندان چه نظر دارید؟
۱) اولاد را مصروف باید نگهداشت مثال به سپورت، موزیک، کتاب خواندن و درس از همان کودکی عادت داد. البته در بخش و فعالیتی که شوق و علاقه دارد! تحمیلی نباشد. پدر و مادر خودشان مشوق اطفال باشند.
۲) هر طفلی را نمیتوان مجبور ساخت که نمره اعلی و بهترین درجه را در مکتب به دست آر! زیرا افراد جامعه استعداد مختلف دارند. فرزند را با حوصله و آرامی باید درس داد و رهنمای کرد. والدین قبل از اولاد به دنیا آوردن باید بدانند که فرزند آوردن یک مسؤولیت بزرگ است.
۳) انتخاب مسلک! اطفال و جوانان باید خود مسلک موردنظر خویش را انتخاب نمایند، همان مسلکی که توانایی، استعداد و علاقه به آن دارند فرق نمیکند چه شغلی باشد.
۴) متوجه دوستان، همصنفیها و همصحبتهای اطفال باید باشیم؛ زیرا از صبح تا عصر با آنها نشستوبرخاست دارند بیشتر وقت اطفال خارج از منزل سپری میشود.
اطفال و نوجوانان را باید متوجه مضرات دخانیات، الکهول و دیگر انحرافات اخلاقی که دامنگیر جامعه است ساخت مثالهای زنده برایشان ارایه نمود.
۵– محیط خانواده بالای فرزندان تأثیری زیاد دارد. در خانوادهای که دوستی، صمیمیت و احترام حکمفرما باشد اطفال باروحیه آرام، شاد و نورمال رشد مینمایند. برعکس در خانوادههای که همیشه، جنگ، دعوا، قیلوقال است اطفال تندخو، بدزبان، عصبی، لجوج بار میآیند. چنین روش نامطلوب تأثیرات منفی بالای روحیه فرزندان گذاشته در آینده نمایان میشود. بعضیاوقات حوصله آنها به سر آمده خانه را ترک میکنند.
۶– والدین نباید دایم سرگرم کار و اجرای وظیفه باشند. یکی از آنها (پدر یا مادر) باید کمی از وقت خویش را مصروف گذراندن با اولادشان نمایند؛ یعنی از ساعات کار و حجم کار بکاهند. به مادیات فکر نکنند بلکه به مسؤولیت پدری و مادری که دارند بیاندیشند. اطفال به مهر، محبت، نوازش و تفریح نیاز دارند. این حق را نباید از آنها گرفت. متأسفانه بعضی فامیلها متوجه این امر نشده بهمرورزمان فرزندانشان از آغوش خانواده از بیمهری و نبود فضای گرم و پرمحبت فامیل فاصله میگیرند. مقصر پدر و مادر آنهاست.
خانم فریبا سخایی از شما سپاسگزاریم. به امید موفقیت و سرفرازی بیشتر شما.