می گذرد
از کتاب: راگ هزره
، فصل ساربان
، بخش
،
ساربان
تا لب اش در نظرم ميگذرد ميگذرد
آب در چشم تر ام ميگذرد ميگذرد
دل ندانم به کجا می سوزد ميسوزد
دود شمعی ز سرم ميگذرد ميگذرد
هر طرف سايه صفت ميگذرم ميگذرم
يک شبی بی سحرم ميگذرد ميگذرد
فصل گل منفصل ام بايد ساخت بايد ساخت
ابر بی چشم تر ام ميگذرد ميگذرد
آب در چشم تر ام ميگذرد ميگذرد
دل ندانم به کجا می سوزد ميسوزد
دود شمعی ز سرم ميگذرد ميگذرد
هر طرف سايه صفت ميگذرم ميگذرم
يک شبی بی سحرم ميگذرد ميگذرد
فصل گل منفصل ام بايد ساخت بايد ساخت
ابر بی چشم تر ام ميگذرد ميگذرد