42

خدایا بال و پر می دادی مارا

از کتاب: راگ هزره ، فصل داود سرخوش ، بخش ،
داود سرخوش

خدایا بال و پر می دادی مارا
ازین کوتل گذر می دادی مارا

ازین کوتل گذر آسان نمیشه
زیار جانم خبر می دادی مارا

سری راهی تو ره راگیر کنم من
به پیش تو گله آخر کنم من

دَر پیش تو گله آخر چه باشد
جوانی را به نام ات پیر کنم من

درین شب ها ندارم خواب خدایا
نه ناجورم نه دارم تو خدایا

شود قسمت تو را‌ یک بار ببینم
اگر مردم دَر نیم را خدایا

ازین خانه ازین آغیل میروم من
مرا تیر ازین حاصل میروم من