ای ره گذر فراری من ارمان دلم شکسته بگذر
از کتاب: راگ هزره
، فصل نگینه امانقلوا
، بخش
،
نگینه امانقلوا
ای ره گذر فراری من ارمان دلم شکسته بگذر
لب های مرا به ساعت چند بر ساغر خویش بسته بگذر
ای پیکونه جا تو دل ربایٔی دستان مرا بگریر بدست
از چنگ عجب دلم رها کن از باده مهر خود بکن مست
ارشخه دل اگر بّبری جز عشق دیگر ثمر ندارد
از غیر شکوفه های تقدیر چیزی ببرم دیگر ندارم
بگزار به روی شانه ام سر آری بشنو صدای قلبم
تنهایٔی و یاد آشنایٔی در دِست گرآنِ و وای قلبم
ای ره گذر فراری من ارمان دلم شکسته بگذر
لب های مرا به ساعت چند بر ساغر خویش بسته بگذر
لب های مرا به ساعت چند بر ساغر خویش بسته بگذر
ای پیکونه جا تو دل ربایٔی دستان مرا بگریر بدست
از چنگ عجب دلم رها کن از باده مهر خود بکن مست
ارشخه دل اگر بّبری جز عشق دیگر ثمر ندارد
از غیر شکوفه های تقدیر چیزی ببرم دیگر ندارم
بگزار به روی شانه ام سر آری بشنو صدای قلبم
تنهایٔی و یاد آشنایٔی در دِست گرآنِ و وای قلبم
ای ره گذر فراری من ارمان دلم شکسته بگذر
لب های مرا به ساعت چند بر ساغر خویش بسته بگذر