42

افسوس افسوس

از کتاب: راگ هزره ، فصل ساربان ، بخش ،
ساربان

ما را زچه امتحان نکردی افسوس افسوس افسوس افسوس
فرق من و ديگران نکردی افسوس افسوس افسوس افسوس
عمری که به تو وفا نمودم پابند به عهد خويش بودم
با حرف من ات گمان نکردی افسوس افسوس افسوس افسوس
زين بعد مکن مرا فراموش باز آی و درين پياله می نوش
يادی توت زبلبلان نکردی افسوس افسوس افسوس افسوس
جا کن تو دمی به ديدهء من ای دلبر بر گزيدهء من
پاس من ناتوان نکردی افسوس افسوس افسوس افسوس