42

بیا بریم به سنگ ران

از کتاب: راگ هزره ، فصل احمد ظاهر ، بخش ،
احمد ظاهر

بیا بریم به سنگران جمله یی خوبان همانجا است
همگی بلبل و گل یار قدردان همانجا است

عجب توت فراوان داره پنجشیر
چه دریای خروشان داره پنجشیر
چه می پرسی ز تلخان لذیذش
که فرزندان خندان داره پنجشیر

به کوهش عظمت پیران بینی
به آستانه رخ شیران بینی
به رخه صافی و عشق و صداقت
همگی خرم و خندان بینی

فدای آسمان صاف پنجشیر
فدای چشمه های آب پنجشیر
به کابل می تپد قلبم به سینه
ببینم هرشبی من خواب پنجشیر