42

دل در خون تپیدهً دارم

از کتاب: راگ هزره ، فصل استاد رحیم بخش ، بخش ،

ز خاک ما قدم آهسته بردار مبادا شکنی در زیر پا دل

دل در خون تپیدهً دارم
جان بر لب رسیدهً دارم
چشم از چشم یار میترسد
دل مژگان گزیدهً دارم
بر نگردم از گفتهً ناصح
من به خوبان عقیدهً دارم
زان کنم گریه های یعقوبی
که غمی نور دیدهً دارم