42

غزل غزل چشمای تو خواب غزل شد

از کتاب: راگ هزره ، فصل امیر جان صبوری ، بخش ،
امیر جان صبوری

غزل غزل چشمای تو خواب غزل شد
خواب غزل عشق تو ارباب غزل شد
خار جدایی در دلی چنگک شد آخر
بیا بیا آمدنت سنگک شد آخر
اگر مگر شد جدایی درد سر شد
غم های دنیا همه از بد بدتر شد
گل های باغ آرزوها بی ثمر شد
کتاب عشق و عاشقی زیرو زبر شد
نیآمدی نیآمدی دل در بدر شد
دل در بدر شد
وای نیآمدی نیآمدی دل در بدر شد
دل در بدر شد
غزل غزل چشمای تو خواب غزل شد
خواب غزل عشق تو ارباب غزل شد
خار جدایی در دلی چنگک شد آخر
بیا بیا آمدنت سنگک شد آخر
در پیشی چشمت سری ستاره خم شد
با دیدن تو غم زمانه کم شد
اما جدایی آمد و نوبت غم شد
دنیا همه دل خستگی شد بد رقم شد
با رفتن تو درد این دل دم به دم شد
دم به دم شد
وای با رفتن تو درد این دل دم به دم شد
دم به دم شد
غزل غزل چشمای تو خواب غزل شد
خواب غزل عشق تو ارباب غزل شد
خار جدایی در دلی چنگک شد آخر
بیا بیا آمدنت سنگک شد آخر