ای شاخ گل
از کتاب: راگ هزره
، فصل پروین محمدیور
، بخش
،
پروین محمدیور
ای شاخ گل که در پی گل چيده بانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام
پروردم ات بناز که بنشينم ات بپای
آخرا چرا بخاک سيه می نشانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام
با صد هزار زخم زبان زنده ام هنوز
گردون گمان نداشت به اين سخت جانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام
ای ليلی عزيز که ثانی نديدمت
باز آ که در فراق تو مجنون ثانی ام
ای شاخ گل که در پی گل چيده بانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام
پروردم ات بناز که بنشينم ات بپای
آخرا چرا بخاک سيه می نشانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام
با صد هزار زخم زبان زنده ام هنوز
گردون گمان نداشت به اين سخت جانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام
ای ليلی عزيز که ثانی نديدمت
باز آ که در فراق تو مجنون ثانی ام
ای شاخ گل که در پی گل چيده بانی ام
اين نيست مزد رنج من و باغبانی ام