فتوح دیگر در حواشی شرقی خراسان تاملتان
محمد بن قاسم بعد از ختم کار راجه داهر , به تصفیۀ بلاد دیگر پرداخت و چون جیسیه پسر داهر هنوز در حصار را او مقاومت و بائی خواهر داهر با (۱۵) هزار مرد جنگی اورا تایید می نمود بنابرین لشکریان محمد برین حصار حمله کردند که جیسه به برهمن آباد گزیخت و بائی خواهر داهر با جمعی از دختران راور خویشتن را در آتش سوزان ستی کردند شش هزار سپاهی هلاک و سی هزار اسیر گشتند.
جیسیه در بر همنا باد ۲ استعداد حرب نمود و از برادر خود گوپی (قوفی) بن داهر که در دار الملک ارور ( رو هری کنونی ) بود که از برادر زادۀ خود چچ بن دهر سیه که در حصار باتیه حکم میراند و از دهول بن چندر عمزادۀ او حکمران بدهیه و کیکانان کمک خواست.
اما محمد قاسم در شوال ۹۳ ه بردو قلعه بهرور و دهلیله که (یوارج عمزادۀ داهر با شانزده هزار مرد جنگی دران مقاومت کردندی حمله نمود, و هر دو قعله را در ذو الحجه ۹۳ ه بگرفت و انرا به نوبه بن هارون سپرد و خودوی در جمادی الاولی ۹۴ بر بر همنا باد که دران جیسیه با چهل هزار لشکر خود نشسته بود هجوم نمود و مدت شش ماه این شهر را محصور داشت تاکه بالاخره جیسیه به کشمیر گریخت و برهمنا باد روز شکنبه آخر ماه ذوالحجه ۹۴ ه در حالیکه در حدود ۲۶ هزار نفر سندی در
۱-چچ نامه ۱۸۹
۲-در ضلع نواب شاه سند کنونی.
اطراف ان سردادند مفتوح گردید و محمد قاسم بر طبقۀ ثروتمندان فی نفر ۴۸ درهم (تقریبا ۱۰۰ –افغانی) و بر دستۀ متوسط ۲۴ درهم (تقریبا ۵۰ افغانی و بر مستمندان ۱۲ درهم تقریبا (۲۵- افغانی ) وضع جزیه نموده و در مقابل آن به کسانیکه دین اسلام را نپذیرفتند آزادی اجرای مراسم دینی داد و باهل شهر که در جنگ تلفات مالی دیده بودند یک صدو بیست هزار درهم اعانت نمود ووداع بن حمید نجدی را در بر همنا باد کوتوال ساخت و هذیل بن سلیمان ازدی را به حفاظت اراضی مرزی کیرج تعیین نمود حنظله بن ابی بنانه کلبی درد هلیله حکمران شد و قیس بن عبدالملک مدینی و خلد انصاری را با یک هزار لشکر پیاده بو سویستان فرستاد و جماعتی را از مدبران و دانایان امور به تنظیم دیبل و نیرون ارسال داشت و بتاریخ ۳ محرم سنه ۹۵ ه ازبر همن- آباد حرکت کرد, واروروساوندری و بسمد ولو و سمه سهته و بابیه اسکلنده و سکه را بدست آورده و شهر ملتان را که دران کندارای بن چندر برادر زادۀ داهر حکم میراند محصور کردند ملتانیان شش هزار نفر تلفات دادند و در سنه ۹۵ ه این شهر نیز بدست لشکریان محمد مفتوح گردید, و خزاین طلای ملتان که این شهر را بسبب آن فرج بیت الذهب (مرز طلائی ) گفتندی , بدست مسلمانان فاتح افتاد, و بت طلائی معروف ان هم (بوزن ۲۳۰ طلا) در جملۀ اموال غنیمت از راه بند ردبیل در کشتی بعراق پیش حجاج فرستاده شد۱ و بقول بلاذری شصت ملیون درهم بدست مسلمانان افتاد۲ گویند که در فرج بیت الذهب در یک بت خانه چهل بهار طلا را یافتند که هر بهار ۳۲۳ من باشد و تمام این ثروت عبارت بود از ۱۳۳۲۰ من طلا مساوی ۶۰۰ , ۳۹۷ ,۲ مثقال مساوی ۴۰۰, ۵۹۶ ,۳ درهم ۳
محمد بعد از فتح ملتان امیر داود بن نصر عمانی را در ملتان و عکرمه بن
۱-چچ نامه ۱۹۳ یبعد فتوح ۵۳۸ ببعد.
۲-فتوح ۵۳۸
۳-المسالک و الممالک ابن خرداذبه ۵۶
ریحان شامی را در سواد ملتان و احمد بن خزیمه مدنی را در حصار اشبها رو کرور مقرر داشته و خریم بن عبدالملک تمیمی را بر ساحل جهیلم در حصار بر همپور نصب کرد و درینوقت عدد لشکریان محمد قاسم به پنجاه هزار سوار میرسید۱
محمد پس از فتح تمام سر زمین سند ,که از مرز های کشمیر تا کنار های
بحر جنوبن کشیده می شد ،بسر حدهایی کشمیر رسید ،ودر آنجا علایم سر حدی رانصب کرده وابو حکیم شیبانی را باد ه هزارسوار به رای قنوج هرچند را بن جهتل که بین کشور سندوبنگال در وسط هند حکمرانی داشت ارسال کرد ،ابو حکم دراو دهاپور توقف کرده ،وزید بن عمرکلابی رابانامه خلیفه اموی به قنوج سفیر فرستاد تاراجۀ قنوج رابا اسلام دعوت نماید، والاباید دراطاعت اسلام آیند وجزیه وخراجی رابدهند ؛ ولی راجه این پیام رانپذیرفت وسر کشی کرد.۲
درشوال ۹۵ حجاج بن یوسف حکمران ان اموی عراق وخراسان وسند درگذشت،چون این خبر به محمد بن قاسم درملتان رسید ازانجام بازگشت،درراه بیل مان (بهلیان )که برزسندوگجرات واقع بود فتح نمود، وچون به کیرج (جی پور)رسید ،راجه دوهرحکمدار آنجا بجنگ برآمد ودرمیدان پیکار کشته شد وشاعری گفت:
نحن قتلنا داهراًودوهرا
دالخیل تردی منسراًحمنسرا۳
«ماداهرودوهررا درحالی بکشتیم؛که دسته های سواران بهر طرف می تاختند.»
بعد ازمحمد بن قاسم
بچنین صورت ولایت سند که درجوارشرقی افغانستان وماورای دریای مهران (سند)افتاده بود تااواخر سال۹۵ه بدست محمد بن قاسم فتح شد وچون درجمادی الاخری ۹۶ ه دلیدبن عبداللملک در دمشق بمرد سلیمان برادرش برتخت امویان نشست ،وی باحجاج ودودمان اواخلاف شدیدی داشت ویزید بن مهلب رادر
۱-چچ نامه ۲۴۱
۲-چچ نامه ۲۴۱ ببعد و تاریخ سند از ندوی ۱۱۷ ببعد.
۳-فتوح۵۳۹
عراق والی و صالح بن عبدالرحمن خارجی را عامل خراج گردانید, که هر دو دشمنان سر خست حجاج و دودمانش بودن , ایشان محمد بن قاسم را از حکمرانی سند معزول داشته و یزید بن ابی کبشه سکسکی را بر سند والی کردند, و او محمد درا در غل و زنجیر کشیده به عراق فرستاد تا در انجا کشته شد محمد درین هنگام گفتی :
اضا عونی وای فتی اضاعو لیوم کریهة و سد ادثغر ۱
«انها مرا ضایع کردند و جوانی را از دست دادند, که د روزهای بد و هم برای نگاهبانی مرز بکار می آمد».
یزید در سند هژده روز زنده ماند و چون بمرد از طرف سلیمان بن عبدالملک حبیب بن مهلب والی شد ع ولی در خلائی که از حیس و مرگ محمد قاسم در سند پیدا شد , جیسیه بن داهر سود برد, و باز امده برهمنا بادر را گرفت , و سندیان باغی شدند مگر حبیب بر کنار مهران با او مقابل شد و مردمان ار ور مطیع شدند, و برخی را به جنگ و زور با طاعت باز اوردند.
چون در صفر سنه ۹۹ ه سلیمان بن عبدالملک در گذشت و بجایش خلیفۀ دادگر بهی خواه عمر بن عبدالعزیز نشست , و ی عمر بن مسلم بالهی ( برادر قتبیه ) را بر سند حکمران گردانید و به ملوک هند نامه های تبلیغ اسلام را فرستاد, که برخی ازیشان اسلام را قبول کردند و درین جمله جیسیه بن داهر نیز مسلمان شد, و بنامهای اسلامی تسمیه شدند۲
جنبش آل مهلب و حکومت جنید:
در سال اول جلوس عمر بن عیدالعزیز , آل مهلب دودمان نیرومندیکه والیان عراق و خراسان و سند بودند, بجرم تبذیر و اضافه ستانی معزول شدند, ازین جمله یزید بن مهلب در سنه ۱۰۱ ه در عصر یزید بن عبدالعزیز اموی خروج نموده و تمام عراق و خراسان را گرفت , و به سند نیز یکی از همراهان خود وداع بن حمید ازدی
۱-یعقوبی۱/۳۵۶ و فتوح ۵۳۹
فتوح ۵۴۰
را فرستاد مگر از طرف در بار اموی هلال بن احوز تمیمی این باغیان را تعاقب نمود و تا سال ۱۰۲ ه قندابیل و حواشی سند را ازیشان پاک ساخت, و چون در سنه ۱۰۷ ه جنید بن عبدالرحمن مری به حکومت سند گماشته شد, وی به دیبل آمد بر کنار مهران تا برهمنا باد رسید . درینوقت جیسیه بن داهر درین شهر حکم میراند و به جنید پیغام داد, که من مسلمان شده ام و از طرف خلیفّ صالح عمر بن عبدالعزیز بن دیار حکمران بوده ام , بنابرین نخواهم گذاشت که درینجا مداحله کنی !
جنید بعد از تجهیز لشکروکشتی های جنگی بر جیسیه حمله آورد , ودرجنگی که برکنارهای شرقی مهران ری داد،خودجیسیه گرفتاروبا مرجنید کشته شته وچچ (صصه)بن داهربرادرش که بقصددادخواهی و شکوه از از اعمال جنید بدر بار اموی از راه عراق میرفت نیز گرفتار گردید , و جنید اورا بکشت, و بعد از ان به فتح حواشی شرقی سند:
کیرج( که پادشاه آن راه = رای نامداشت ) مرمد – مندل – رهنج – بروض ازین – سرست- بیلمان- و جزایز آبهای سواحل جنوبی سند موفق آمد و این پیروزیهای جنید تمام مردم هند را آنقدر متحیر ساخته بود, که در عهد پول کیشی ده یادوازده سال بعد ازین وقایع در نوساری کتبیه ئی را در سال ۱۲۱ه ۷۳۸ م نوشته اند که دران گوید:
« لشکریان عرب سلطنت های سند و سورا سته و چادر را و ماورار و بهلیمان را به حیرت انداخته است »۲
جنید در سنه ۱۱۱ ه از حکمرانی سند معزول و بجاش تمیم بن زیدعتبی آمد, که مردی تنبل و مبذر بود, و درینوقت مسلمانان برخی از مراکز خود را در سند و حواشی هند از دست دادند و خود تمیم در دیبل نزدیک ماء الجوامیس (تالاب گومیش ) بمرد, و حکم بن عوانه کلبی بجایش به سند گماشته شد وی عمرو بن محمد بن قاسم را که پسر فاتح سابق سند بود, به سپه سالاری خود به سند آورد,
۱-فتوح۵۴۱ ه ندوی ۱۲۶ ببعد, تاریخ یعقوبی ۲/۳۱۷
۲-تاریخ سند ندوی ۱۳۲ به حولاه کتاب گجراتی پراچین اتهاس.
و شهری را بنام محفوظه در حواشی مرزهای سند و هند بنا کرد , که پناه گاهی برای مسلمانان باشد و چون عمروبن محمد بن قاسم مانند پدرش در سند به کارهای نمایانی موفق آمد و امنیت را باز اورد, و شهر منصوره را در جزیزه نمائی که از یک شاخۀ دریای سند نزدیک مصب ان دریا به بحر تشکیل شده بود بنا نهاد که بعد از ان مرکز حکمرانان عربی در سند ه بود.۱
چون در سنه ۱۲۱ ه حکم بن عوانه در جنگی با سندیان بمرد عمرو بن محمد بن قاسم حکمران مستقل سند گشت وی حریف خود یزید بن عرار را بگرفت و محبوس نمود و تا مدت پنج سال به حکمرانی در سند باقی ماند ولی در سنه ۱۲۵ ه چون ولید بن یزید اموی درد مشق بر مسند امویان نشست وی همان به یزید بن عرار را که مردی کافی و کاردان بود , از حبس براورد وبجای عمرو به سندش فرستا.درینوقت دولت امویان به نهایت فرسودگی خویش رسیده بود و داعیان خلافت آل عباس بهر طرف کار میکردند و چون در سنۀ ۱۲۶ ه مروان الحمار بن محمد بر تخت امویان نشست منصور بن جمهور کلبی که یکی از باغیان بود در میدان سیاست شکست خورد و روی به سند نهاد تا به کمک یزید بن عرار که از خویشاوندان او بود کاری را پیش برد اما یزید این داو طلب جدید میدان سیاست را پاسخ مطلوبی نداد و منصور چون به کنار دریای سندرسید بر شهر سدوسان قبضه کرد و کشتی های جنگی را بیار است و به پیکار یزید کمر بست.
آخرین ایام دولت اموی:
منصور به مردانگی جنگید و قوای یزید راپس راند و ابن عرار در منصوره حصاری شد و خودش بر تمام سند در حدود ۱۳۰ ه قابض آمد و برادر خود منظور را بر قندابیل و دیبل حاکم گردانید.
۱-فتوح۵۴۳ تاریخ یعقوبی ۲/۳۱۷
۲-تاریخ یعقوبی ۲/۳۳۳
در سنه ۱۳۲ ه که طلیعۀ دولت آل عباس بوئ ابو مسلم خراسانی یکی از معتمدان خود مغلس عبدتی سیستانی را با لشکری به سند فرستاد و مغلس در دیبل با منظور برادر منصور کلبی مقابل آمد و در جنگی منظور را بکشت و چون این خبربه منصور رسیداز منصوره باسپاهی گران بر آمد و در حدود آن شهر باهم جنگی سخت نمودند که در ان مغلس گرتار و با مر منصور کشته شد ۱
حوادثی که بعد ازین در سندروی داده متعلق است به دورۀ اقتدار بنی عباس ,که در فصول آیندۀ کتاب به تفصیل ذکر خواهد رفت.
اکنون نمود ارمفصل تمام عمال دورۀ امویان را که در سند و خواشی شرقی و جنوبی خراسان حکم را انده اند می آوریم :
عبدالرحمن بن سمره (فاتح نخستین ) سنه ۴۲ ه
عبدالله بن سوار عبدی از طرف معاویه ۴۳ ه
سنان بن سلمه بن محبق هذلی فاتح مکران ۴۸ ه
راشد بن عمرو جدید از دی متوفی ۴۹ ه
منذر بن جارود عبدی مشهور به ابو الاشعث ۵۱تا۶۱ه
ابن حری باهلی بعد از ۶۱ ه
مجاعه بن سعر تمیمی حدود ۷۰ ه
سعید بن اسلم بن زرعه کلابی ۷۵ ه
عبیدالله بن ابی بکره ۷۹ه
عبدالرحمن بن محمد بن اشعت ۸۱ه
محمد بن قاسم بن محمد بن حکم بن ابی عقیل ثقفی داماد حجاج ۸۹ ه
حبیب بن مهلب بن ابی صفره ۸۵ ه نائب وی عمرو بن عبدالله
عمرو بن مسلم باهلی برادر قتبیه ۹۹ ه
جنید بن عبدالرحمن مری ۱۰۷ ه
۱-تاریخ یعقوبی ۲/۳۴۰ فتوح ۵۴۳
تمیم بن زید عتبی ۱۱۱ه
حکم بن عوانة کلبی حدود ۱۱۲ متوفی ۱۲۱ ه
عمرو بن محمد بن قاسم (موسس منصوره ) ۱۲۱ تا ۱۲۵
سلمیان بن هشام بن عبدالملک اموی متوفی ۱۳۲ ه
منصور بن جمهور کلبی واپیسین امیر بنی امیه در سنه ۱۳۲ ه
۱-معجم الانساب و الاسرات الحاکمه ترجمه عربی کتاب زامجاور ۴۱۵ جز دوم طبع قاهره ۱۹۵۱ م