سدوزائی ها در هرات
شاه محمود و کامران در یک گوشۀ افغانستان
بعد از قتل وزیر فتح خان (۱۲۳۴ هجری قمری ) که باردیگر به نحوی شدیدتر میانه سدوزائى و بارکزائى برهم خورد شاه محمود و پسرش شهزاده کامران مقابله را در میدان جنگ چهار آسیاب با سردار دوست محمد خان گذاشته شبکی بطرف قندهار فرار کردند و چون این شهر را پردل خان و برادرانش از گل محمد خان حاکم شاه سدوزائی متصرف شده بودند شاه محمود و پسرش مجبور شدند که از طریق دیراؤد و بی راهی ها افتان و خیزان باعجله و شتاب خویش را به فراه برسانند. می گویند که شاه و شهزاده فقط با ۱۱ تن دیگر به هرات رسیده و بساط استقرار و حکمداری را در انجا گسترانیدند. شهزادگان سدوزائی که عمل فجیع و شرم آور قتل وزیر فتح خان ساحۀ وسیع افغانستان را برایشان تنگ ساخته بود حوزه هرات را هم برخود تنگ ساختند زیرا با خود خواهی عجیبی که این پدر و پسر داشتند به همنوائی و اطاعت یکدیگر حتى در بحرانی ترین موقع که از هر طرف صدای مخالفت برعلیه آنها بلند شده بود تن در ندادند. شاه محمود که تمام بدبختی ها را ناشی از وجود پسر خود میدانست میخواست همانطور که عنوان شاهی دارد همه اختیارات را هم در دست داشته باشد ولی کامران که سمت وزارت پدر را داشت از سلطه و اقتدار او خسته شد تا اینکه شاه محمود در (1819م مطابق ۱۲۳۵ هجری قمری) از ترس اینکه مبادا محبوس شود از شهر بر آمد. ازین تاریخ به بعد دودفعه در سالهای 1820 و 1821 (۱۲۳۶ و ۱۲۳۷ هجری قمری) میان شاه و شهزاده در پیرامون هرات جنگ شد. شاه از اهالی بادغیس و غرجستان و ایماق استمداد میکرد و شهزاده از حکام قاجاری مشهد کمک میخواست و در نتیجه سرداران و سران قوم به جنگهای مضحک پدر و پسر خاتمه داده شاه محمود را به داشتن عنوان شاهی و مقام وتجلیل راضی ساختند و اختیارات را شهزاده در کف خود گرفت. بدین ترتیب در حالیکه سائر حصص افغانستان بدست سرداران بارک زائی افتاده بود و در ولایت شرقی سک ها با برادران بارک زائی و سلطنت محمد زائی کا بل زور آزمائی داشتند شهزادگان سدوزائی در گوشه شمال غرب افغانستان موقع یافتند که چندی دیگر حکمروائی کنند انزوای سدوزائیها در حوزه هرات مصادف است به سالهای که سیاست توسعه جوئی روس وانگلیس در آسیای مرکزی و شرق به آخرین حد بحران رسیده و قاجاریها ازین ضعف و انزوا استفاده نموده پی هم به هرات حمله می کنند.
اولین واقعه ئی که از طرف غرب آسباب مزاحمت شاه محمود و کامران را فراهم نمود حملۀ فیروزالدین بود در1822. حاجی فیروز الدین برادر شاه محمود که 16سال در هرات (1816-1800) بصورت خود مختار حکومت نموده بود و بعد از سقوط قندهار بدست پر دل خان به مشهد رفته بوده به تشویق و همکاری قلیچ خان تیمنی بر هرات حمله کرد ولی مشوق او مقتول و خودش در محبس افتاد. سال بعد (1823) در اثر اشارات فتح علیشاه قاجار حملاتی از طرف مشهد شروع شد و تهدید متوجه فراه هم گردید و اهالی اینجا متمایل به سرداران قندهاری شدند و سردار شیر دل خان آهنگ آن سمت کرد. درین وقت شاه محمود بخوشی یا از روی اجبار در (باغ شاه) منزوی و مشغول عیاشی بود . کامران اداره شهر و بالا حصار یعنی حکومت ملکی و نظامی را به حسین خان وکیل ماما یش و مصطفی خان زوری سپرد و پسرش جهانگیر را طور بالا بین بالای آنها گذاشت و خود متوجه مطیع ساختن فراه شد. این دو نفر سران قومی که هر کدام دارای نفوذ و اقتدار و در عین حال صاحب نقشه های جداگانه بودند در آغاز کار متفقا علیه کامران شدند و پسرش جهانگیر را برای اخفای نیات باطنی خود به شاهی برداشتند و بعد هر کدام از طرف خود یکی حاجی فیروز الدین را از حبس کشیده شاه ساخت و دیگری نزد شاه محمود رفته و اورا از انزوا بیرون کشید و بالاخره مصطفی خان زوری بعد از18روز سلطنت دوم فیروزالدین را خاتمه داده کامران را به آمدن هرات دعوت وتشجیع نمود.
شیر دل خان اگرچه قلعه لاش و جوین را در جنوب فراه در محاصره گرفته بود ولی موفقیت مزید حاصل نتوانست و کامران متردد بود که آیا به هرات بر گردد یا نه ؟ چون مصطفی خان روزی قدرت مطلقه در هرات پیدا کرده بود اهالی ازو دل خوشی نداشته و سید میرصدیق خان بردرانی از طرف خود کامران را به آمدن شهر دعوت نمود و در تاریکی شب اسباب ورود او را فراهم کرد. میان کامران و مصطفی خان در داخل حصار شهر و قلعه اختیار الدین مدت یکماه زد و خورد ادامه پیدا کرد و بالاخره مصطفی خان تسلیم گردید و کامران بار دیگر در 1828(1244هجری قمری) بار دیگر بر شهر هرات مسلط گشت و در 1829(1245) بعد از وفات پدرش شاه محمود رسماً عنوان شاهی بر خود نهاد :
مدت 9 یا 10 سال ( از 1810تا1829) اول اقامت شاه محمود و کامران در هرات که اولی بنام شاه و دومی حایز اقتدار مطلق بود پدر و پسر در حالیکه بین خود مخالف بودند در اثر مخالفت های داخلی و ادعاها وتحریکات قاجاری ها روز خوشی نداشتند تا اینکه شاه محمود در 1829بصورت اسرار آمیزی وفات کرد و بقرار بعضی روایات در مرگ او دست پسرش بی مدخلیت نبود.
بهر حال ازین تاریخ به بعد کامران بخود عنوان شاهی نهاد و عطا محمد خان الکوزائی را وزیر خویش ساخت وزیری که کم کم اختیار امور را در کف خویش تمرکز داد. عطا محمدخان در 1830وفات نمود و بعد از وبنا بود پسرش سردار دین محمد خان مقام وزارت را اشغال کند ولی تحریکات اطرافیان به او مجال نداد و نامبرده مقام خویش را به پسر عمش یار محمدخان الکوزائى پسر عبد الله خان معروف الکوزائی که در عصر سلطنت اول شاه محمود حاکم کشمیر بود تفویض نمود . در اوائل روابط شاه کامران و وزیرش بد نبود. در 1832 به اشاره فتح علیشاه قاجار سرش عباس میرزا با 30 هزار نفر مامور تسخیرا هرات شد: عباس میرزا میخواست قضا یا را بدون جنگ ذریعه مذاکره حل کنند و نماینده گی برای مذاکرات از شاه کامران چواهش نمود و وزیر یار محمدخان به این مقصد عازم مشهد شد ولی چون کوچکترین امری را به نقص شاه خویش قبول نکرد مسایل لا ینحل ماند و شهزاده قاجاری خلاف تعاملات نماینده و وزیر شاه کامران را نظر بند نمود سال بند محمد میرزا پسر عباس میرزا هرات را در محاصره گرفت ولی قوت عباس میرزا (1833) نقشه های ایشان را بر هم زد و قوای قاجاری به مشهد عقب رفت و یار محمدخان به هرات مراجعت کرد و سال بعد در 1834 خود فتح علیشاه هم وفات نمود . ازین وقت تا اواخر 1837در ظرف سه چهار سال شاه کامران و وزیرش یار محمد خان برای تنظیم امور قلمرو خود موقع یافتند و این فرصتی است که وزیر بیش از پیش بر نفوذ خویش افزوده اقتدار بیشتر کسب کرد و همان اختیارات کامله را بدست آورد که خود کامران در زمان پدرش احراز کرده بود در 1837 آوارۀ قشونکشی های محمد شاه قاجار بر علیه هرات بلند شد و محرک او درین وقت بیشتر سیاست روسیه نزاری بود. این موقعی است که موضوع هرات واقعاً اهمیت بین المللی درین گوشه آسیا پیدا کرده و موضوع پیشروی و تامینات روسیه و انگلستان در آسیای مرکزی و هند به نقطه ای رسیده بود که افلا بصورت غیر مستقیم بهم تصادم کند. شبهه ئی نیست که در ظاهر امر دولت سدوزائی افغانی هرات و قاجاریها از غوریان تا هرات در خاکهای افغانستان با هم مقابل شده بودند و لی کشورهای بزرگ روسیه و انگلیس در تعین سر نوشت شهر تاریخی و یک نقطه مهم جغرافیائی دلچسپی زیاد نشان میدادند به نحوی که روس ها از اقدامات قاجارها و انگلیس ها از نظریات سدوزائی ها پشتیبانی میکردند و نمایندگان سیاسی حتی نظامی طرفین عملا در دو جبهه مخالف کارروائی داشتند و روسیه و انگلیس با اعزام ایلچی ها و و قدها و مکاتیب پیوسته سعی داشتند که کابل و قندهار یعنی امیر دوست محمدخان و سردار کندل خان را پشتی بان نظریات متقابله خود بسازند و یک سلسله فعالیت های شدید وضد و نقیض درین گوشه آسیا در جریان بود. اگرچه قلعه نوریان بدست محمد شاه قاجار افتاد و سپاه قاجاری تحت اوامر صا منصبان روسی تا پای حصار شهر رسید و هرات ده ما در محاصره افتاد و بواسطه قلت آذوقه شاه کامران بنای تسلیم را هم گذاشت ولی یار محمد خان السکوزائی و زیرش بیشتر مقاومت نشان داد و "پا تنجر" انگلیس که درین وقت در هرات بود بیشتر شاه سدوزانی را بمقاومت تشویق کرد و نتیجه چنان شد که هرات فتح نشد و ازیک مرحله مهلک نجات یافت ومحمد شاه قاجار بعد ازده ماه محاصره در اثر تخویف انگلیس در بندر عباس از پای حصار هرات بطهران مراجعت کرد. بعد از دفع حملات بیگانه شاه کامران و وزیرش یار محمد خان به مخالفت های ذات البینی خود مجدداً شروع کردند و شاه از اقتدار روزافزون وزیر خویش دل تنگ شد و خواست بهرنگی باشد او را از میان بردارد و وزیر یار محمد خان که بازوی خویش را قوی میدید در صدد بر آمد که شاه را ناپدید کنند. در ۱۲۵۶ هجری قمری (1842م) در حالیکه شاه شجاع در کابل سلطنت داشت شاه کامران در قلعه اختیار الدین داخل شده و بنای مقابله را با وزیر خویش نهاد در نتیجه شاه مغلوب و به امر وزیر به علاقه کهسان تبعید شد و در آنجا به امر وزیر یار محمد خان به قتل رسید (۱۲۵۶ قمری هجری مطابق ۱۸۴۲)