32

نظری به دورهٔ قبل از تاریخ افغانستان

از کتاب: تاریخ مختصر افغانستان (جلد ۱) ، فصل نخست ، بخش افغانستان تاریخی قبل از اسلام
23 August 1967

وقتیکه افغانستان تاریخی گفته میشود ،ما تمام سرزمین های را در نظر میگیریم ،که در وقایع تاریخی و جریان حوادث سیاسی و مدنی و فرهنگی با افغانستان اشتراک داشته و در تحت عوامل مشترک و تاریخی اوضاع مشابهی را دارا بوده اند.

در این ساحه جغرافیائی، قسمت شرقی فلات ایران کنونی از دریایی سند تا آخر خراسان (دامغان) شرقاً و غرباً شامل است و در شمال هم،  وادی های شمال آمو را تا سمرقند و دامنه های کوهسار پامیر فرا میگیرد، و در جنوب به بحیرۀ عرب منتهی میگردد، و این سرزمین عموماً دارای تاریخ مشترک است. 


به اصطلاح مورخان، دوره ئی که انسان به کشف خط موفق نشده بود، دورهٔ قبل از تاریخ  PRE-HISTOR‫‪Y‬‬ نامیده میشود و بعد از آن که رسم الخط ظهورکرده عصر تاریخی است. ولی شرط این است که آثار باقیمانده مخطوط اقوام قدیم خوانده شده باشد، و چون خطوطی تاکنون موجود است که خوانده نشده، بنابرین آنرا مربوط دوره های قبل از تاریخ دانند و اگر وقتی خوانده شوند داخل مرحلۀ تاریخی خواهند شد.و عمومآ دوره های تاریخی ممالک شرق را در حدود ٢۵۰۰ سال قبل از میلاد دانسته اند،زیرا رسم الخط های مصر و بین النهرین که خوانده شده اند همین قدر عمر دارند ،ولی خطوط مکشوفهٔ موهنجودیرو در سند و هرپه تا اکنون خوانده نشده، و داخل مرحلهٔ تاریخی نمیباشند. 

در افغانستان کاوشهای آثار قبل التاریخ از سنه ۱٩٣۶م بوسیلهٔ هیئت های علمی اروپائی آغاز شده ،و در نتیجه آثار دوره های قبل التاریخی حجر بدست آمد که مربوط به دورهٔ سوم استعمال سنگ یعنی سنگ صیقلی و استعمال ظروف گلی و فلز است، که آنرا دورهٔ کلکولیتیک گویند.

از کاوشهای علمی چنین نتیجه بدست میآید که در حدود ۶۰۰۰ سال قبل در خاکهای افغانستان و سرزمین های مجاور آن انسانها مدنیتی داشتند. زیرا در منطقه انو نزدیک مرو، آثار استعمال مس در همان اوقات کشف شده است.

آثار دوره های قبل تاریخی را در جوار افغانستان درین موارد یافته اند:

(۱) هرپه در پنجاب:

یعنی میدان شرقی جبال افغانستان ،که در آن آثار شهر و آبادانی دیده میشود. 

(٢) موهن جودیرو:

در سند سرزمین جنوب شرقی افغانستان که در آن آثار شهر و کوچه و بازار و حتی آبروهای پخته و در هر کوچه خاکدان کوچک خشتی پخته برای مواد فضله هم دیده میشود.

در این شهر قدیم مجسمه های ربة النوع مادر و ظروف گلی پخته و انواع زیور های طلاء و نقره و فلزات دیگر با نمونه های صنعتی و بتان فلزی آنعصر بدست آمده ،که در موزهٔ مربوط همان شهر قدیم محفوظ است. و از نفایس آثار آن مجسمه های کوچک عاجی فیل و نقش های گاو های قوی هیکل است که بر برخی از آن نقوش حروف و خط نیز دیده میشود، ولی تاکنون به خواندن این خط موفق نشده اند.


۱- مدنیت قبل از تاریخ وادی سند که در شرق افغانستان بین هرپه و موهن جودیرو پهن شده بود، بطور متحدالشکل و یک نواخت در طول یک هزار میل (چهار برابر ساخت تمدن بابل و دو برابر پهنایی تمدن مصر) وجود داشت که مشابهت تام در طرز تعمیر ابنیه و ساختمان ظروف گلی و اسباب و وسایل کار آن مشهور است. و از آن نتیجه گرفته اند:

 که این مدنیت در سرتاسر وادی سند در شرق خاک افغانستان گسترده شده و دو شهر هرپه و موهن جودیرو پایتخت های شمالی و جنوبی آن بوده اند، و روابطی با تمدن های خاکهای غربی تا سرزمین بابل داشته اند. و حتی در حدود٢۰۰۰ سال قبل از میلاد در بابل محلتی از تاجران هندی موجود بود.

از آثار که در حفریات بین النهرین یافته اند پدید میآید، که مردم وادی سند ارقام اعشاری و وزن و پیمانه ها را میشناختند. از آثار شهریکه در هرپه پدید آمده آشکار است که طبقه عیان در خانه های دو طبقه زنده گی داشته و اغلب مساکن ایشان دارای چاه آب و حمام و انبار  زیر زمینی بود. 

در حالیکه طبقه عامه و کارگران و صنعتگران ،منازل کوچک دو اطاقی داشتند، که هر منزل توسط حیاط کوچکی از دیگر مجزا میشد و شهر های این مردم قبل التاریخ، قلاع متعددی نزدیک خود داشت، که غالباً انبار خانه های غله بود.

خرابه های که از آخرین مراحل تمدن هرپه نماینده گی میکند ،حاکی از فقر و انحطاط سکنهٔ آن میباشد که بیشتر خانه ها بصورت مغاره درآمده و ساختمان شهر ها که نظم و ترتیبی داشت به کلی بهم بر خورده است.

و از این اوضاع چنین نتیجه گرفته اند:

 که بر مردمان این مساکن هجوم های آریائیان غربی آغاز یافته و مدنیت ایشان را منحط ساخته بود. اگر چه الفبای نوشته های هرپه خوانده نشده، ولی ثابت است که این رسم الخط، بدورهٔ قبل از مهاجرت آریایی تعلق داشته است.

ارابه های که بوسیله اسپ کشیده میشدند مربوط به مردمی بود که به زبان های هندواروپایی تکلم میکردند، ولی گردونه های مردم موهن جودیرو  هرپه را گاو های قوی هیکل دارای ساختمان ستبر دراز میکشیدند و اشکال این گاوان زیبا و سودمند بر مواهیر و آثار مکشوفۀ موهن جودیرو منقوش است. 


منظری از بقایای ابنیۀ موهن جودیردو


۲- این سلسله مدنیت مشابه در جنوب افغانستان در نال و جاله وان ولورلانی بلوچستان و نیز در ناد علی سیستان و برخی از مواقع جنوبی ایران به نظر میآید، که سلسله آن تا بین النهرین هم رسیده و مربوط است به مردمی که پیش از هجرت آریایان در آن مناطق سکونت داشته اند. و چون در آثار قدیمه ایشان مجسمه های مشابه ربة النوع مادر بدست میآید، بنابرین ممکن است دین و عقاید و فرهنگ مشابهی داشته باشند. آثار که از یک تپه قبل التاریخ در چند میلی شمال غربی کویته بلوچستان در قلعه گل محمد یافته اند، دلالت دارد بر اینکه باشنده گان قدیم این سرزمین هنوز ساختن ظروف سفالین را نمیدانستند و از کارد های سنگی، و سوزن های استخوانی و اوزار شبیه به نیزه های نوک دار کار میگرفتند و ساختن ابنیه و منازل نیز رواجی نداشت و مردم مالدار کوچی بوده اند، و درازمنۀ مابعد، ظروف سفالین و ابنیه را ساخته اند، که باستان شناسان آنرا "ظروف وادی ژوب "گویند، و بر آن برخی از حروف و اشکال هندسی و تصاویر آهو و گاو کوهان دار بنظر می آید.و در منازل ایشان استخوان های بز فراوان دیده میشود، که بر کثرت گوشتخواری ایشان دلالت دارد ،و هاونهای سنگی برای کوبیدن غله داشته اند، در حالیکه اوزار آهنین در آثار مکشوفه این عصر به نظر نمیآید. و اشکال شبیه به T-A-W-Vبر برخی از ظروف سفالین دیده میشوند که نظایر آن جای دیگری به نظر نیآمده و بنابرین باستانشناسان در شناسایی آن تا اکنون خاموش اند و عمر این مدنیت قدیم را در حدود ۶۰۰۰ سال تخمین کرده اند.

همچنین دامنه همین مدنیت قبل التاریخ هرپه، تا جزیره نمای کچه هندوستان هم، کشیده شده و در سالهای۱٩۵۴-۱٩۶۵میلادی آثاری را از تپه های متعدد آنجا یافته اند ،که با آثار مدنیت هرپه شباهت تام دارند و این ساحهٔ کشفیات در جنوب شهر راجکوت واقع است.


نقوش و خطوط موهن جودیرو




اما در خاک افغانستان تا کنون چند موقع مهم قبل تاریخی کشف و مطالعه شده: 

  • سر اورل ستین و موسیو گیرشمن و هاکن در ناد علی و زرنج سیستان در قلعۀ کنگ و سروتار در سنه ۱٩٣۶میلادی، حفریات کردند که از آن ظروف سنگی و انواع اسلحه و تیر ها و تیگر های مزین و ملون گوشواره های سیمین ،و اشیای استخوانی کشف شده.و علماء آنرا مشابه به آثار انو در مرو ،وآثار مکشوفه کاشان در غرب، و آثار وادی سند  دانسته اند و از ان چنین نتیجه میگیرند که صحنهٔ بزرگ این دوره مدنیت انسانی از وادی سند تا وادی نیل، به شمول افغانستان- وسعت داشت. 

موسیو گیرشمن در تپه سرخداغ که سی متر بلندی دارد، تا عمق۱٢متر کاوش کرد و آثار مدنیت یک هزار سال قبل از میلاد را یافت، وی گوید اگر بیست و یک متر دیگر را هم بکاوند ممکن است آثار چهار هزار سال پیش از میلاد را که مقارن با مدنیت های قدیم و وادی سند- بین النهرین- مصر باشد بدست آرند.و در این سرزمین چنین تپه های باستانی فراوانند. 

  • در کاوشهای قبل تاریخی که تا کنون به عمل آمده در وادی ارغنداب و پنجوایی غرب قندهار در مغارهٔ کوه بدوان و تپهٔ دمراسی نیز آثار قبل التاریخ کشف شده،که ربطی با مدنیت پیش از تاریخ وادی سند و پنجاب و سرزمین بلوچ دارد،و مجسمه های ربة النوع مادر بدست آمده است. در تپه موندی گک، در ۶۶ کیلومتری شمال غرب قندهار در سنه ۱٣۴۴ش کاوشهای علمی بعمل آمد که آثار مدنیت قبل التاریخی پنج هزار سال پیش را در وادی ارغنداب نماینده گی میکند و علماء گویند که وادی کشکنخود غرب قندهار که حالا بایر است، در زمان سه هزار سال قبل از دریایی کشکنخود که اکنون خشک شده، سیراب میشد و  سر سبز بود.این تپه که از آخرین عصر مسکون بودن آن سه هزار سال گذشته در نتیجه حوادث جوی اکنون شکل مخروطی دارد،و بر سر راهی واقع بود ،که گذرگاه مردمان وادی هرات و فراه و ماورای هلمند به وادی رخد (ارغنداب) و وادی پشین و سند بود و همچنین به وادی ترنک و غزنه و حوالی جنوب هندوکش میرسید،یعنی وادی هلمند را با وادی ارغنداب و ترنک وصل میکرد.




تپه موندی گک پانزده مرحله آبادی را از اواخر هزاره چهارم تا آغاز هزارهٔ اول ق،م گذرانیده و در مرحلهٔ آخر و بالایی آن انبار خانه های غله بوده که دیوار های پخسه یی داشت. و محل انبار غله به شکل محوطه مستطیل بود. که با وجود کوچکی با انبار خانه های آثار مکشوفه هرپه شباهت تام دارد و در طبقات تحتانی آن، اطاق های حفظ چارپایان بوده است. چون ابنیهٔ انبار خانه از سه طبقه مختلف تپهٔ مذکور برآمده، بنابرین میگویند که این انبار خانه ها در ازمنه مختلف مورد استعمال انسانان آنوقت بود.

در طبقات فوقانی، اطاق کوچک برای نگهبانان انبار خانه دیده میشود که مقداری ظروف سفالین و پیکان های سنگی و مفرغی وفلاخن و گلوله های گلی فلاخن در ان کشف شده و از آن ظاهر است که نگهبانان انبار خانه ،این وسایل دفاعی را برای حفاظت آن، بکار میبردند و عمر این آلات دفاعی در حدود سه هزار سال قبل از این تعیین شده است.

قبل از بناهای انبار خانه های غله، خانه های سقفدار از سنگ های مکعب در آن بنا شده، و در قسمت شمالی آن، ابنیه آجری موجود است.

در قسمت جلو حیاط وسیعی است که اطراف آنرا اطاق های کوچک متعدد فرا گرفته و آثار قصر بزرگ هم نمایان است که از خشت خام به شکل نیمه مخروطی با ستونهای عظیم خشتی که نقش و نگار و رنگامیزی سپید هم دارد، بنا یافته و امروزهم این ستون های دورنمای خارجی آن با عظمت بنظر میآید و در این بنای بزرگ چاقوی مفرغی دسته استخوانی و پارچه های قشنگ تیکر و یک یک مجسمه شکسته ربة النوع خیر و برکت ادیتا (مادر) که شباهت تام با مجسمه های مکشوفه از بلوچستان و سند دارد،با انواع اسلحه کشف شده است. 

در تپه های دیگر علایم مساکن مردم موجود است که تپهٔ سابق الذکر معبد ایشان بود ،و درین ابنیه آثار مطبخ با اسباب آن، و یک مقدار زیاد هاون و دستهٔ آن بدست آمده که با احتمال غالب، دکان ادویه فروشی باشد.

در اطاق های دیگر تنور از خشت پخته و پیکان های نیمه کاره دیده میشود.

پشت بام، اغلب خانه ها نشیب دار بوده و در دیوار های خارجی پیکان های مستعمل و سر نیزه های مسین گذاشته شده ،و در قبرستان مربوط این بنا ها هفت اسکلیت در یک قبر پیدا شده است. 

طبقات مختلف تپهٔ مونډی گک از پاین به بالا چنین است:

 از روی زمین به بالا تا نه طبقه آثار زنده گانی نیمه کوچی دیده میشود. و از روی آن میتوان گفت که مدت ساکنان اولیه آن مردمان مالدار نیمه کوچی بوده و ابنیه منازل ایشان هم پخسه یی بود بعد از این خشت های خام تا سه طبقه وسیلهٔ بناست که ظروف سفالین ایشان هم در طبقات پائین، ساده و ابتدایی بوده و پس از ان ظروف تیکری زیباتر و بهتر میشود تا که ظروف منقوش گلی ظاهر میگردد و روی جام های پایه دار اشکال حیوانات و پرنده گان و گل ها و قوچ دارای شاخ های بلند و کبک زرین و فیلمرغ و برگهای عشقپیچان دیده میشود.


این ظروف گلی منقوش از طبقه هشتم به بعد فراوان است که با ظروف مکشوفه حدود کویته شباهت دارند. فلزات مفرغ و مس از طبقه شش آغاز میشود و هنگام که زغالهای طبقه پنجم را در تحت شعاع چهارده قرار داده اند، تاریخ این طبقه را در حدود ٢۶٢۵ ق،م تعیین کرده اند، و به قول موسیو کزال متخصص ادوار قبل التاریخ این تپه از پنج هزار سال بیشتر عمر دارد، و بنابرین از موهنجودیرو سند کهن تر خواهد بود.







  •  در طرف شمال افغانستان نیز آثار مدنیت قبل تاریخی کشف شده:

به این معنی که در گوشه غربی شمالی آن در انوی مرو آثار و علایم مدنیت قبل تاریخ بدست آمده و همینطور، در گوشه شمالی شرقی افغانستان بقایایی آثار تاریخی موجود است ،که در اکتوبر ۱۹۶۲م به وسیلهٔ باستانشناسان ایتالوی کشف شد.

صحرای هزارسم در نشیب های شمالی هندوکش با ارتفاع ۳۳۰۰ فیت شمال غرب سمنگان به طول ۱۶ کیلو متر واقع است که در زمان قدیم، هم راه هند و کابل و بغلان و قندوز و بدخشان و چین از همین وادی میگذشت و در اینجاست که مغاره های طبیعی در صخره های کوه واقعیست که مسکن انسان قدیم بود.

و از آن ادوات چقماقی سنگی و سنگ های تراشیده زیاد کشف شده و برخی ابنیهٔ آن هم به زمانی تعلق میگیرد که انسان خارج از صخره ها و مغاره ها به سر میبرد، و دیوار های بی پیرایه ابتدائی را به بلندی ۲۰/۱ ساخته اند که در آن بلاک های تعمیر ۲۰ تا ۳۷ متر هم به نظر میآید و تمام این تعمیرات ۳۳۵ هکتار ساحه را در بر میگیرد.

و اثار آبرسانی از دریایی هزارسم با دیوار ۱۲۵ متری کنارهٔ کانال آب هم نمایان است.

در مغاره های صخره های اینجا اطاقهای مثلث نما با طاقچه های کلان دیده میشود .که درون آن چوکی ها از سنگ تراشیده شده و سه گوشه دارد و برای ساختن دیوار ها از تخته سنگها کار گرفته اند و آثار آتشدانها هم، در آن نمایان است. 

در مغاره های هزارسم اشکال و رسم های منقوره به نظر میآید که به گفتهٔ  راپور نویس هیئت باستانشناسی ایتالوی چنین اشکال، در آثار قبل التاریخ اروپای غربی هم دیده میشود. ولی اشکال آثار هزارسم چهار قسم اند:

 اول اشکال انسانی ،دوم دست های رسم شده ،سوم اشکال حیوانات ،چهارم اختلاط اشکال مختلف که معنی آن هم فهمیده نمیشود.


اشکال ناقص برروی سنگهای هزارسم سمنگان




علمای ازمنهٔ  قبل التاریخ این اشکال مغاره های هزارسم را با آنچه در هسپانیا و ایتالیا و سویس و آیرلیند یافته اند ،تقارن و تشبیه میدهند و از آن نتیجه میگیرند که ترسیم چنین اشکال دراز منه قبل التاریخ بین انسانهای آن اوقات رواج داشته. مثلا یکی از مغاره هزارسم شکن سماورقی است که نصف دایره را تشکیل داده و یک خط عمودی آنرا قطع کرده است. و مراداران پیکر انسانیست که بازو ها و ستون فقرات او نمایش داد شده و مشابه اشکالیست که در بقایای آثار قبل از تاریخ هسپانیا و ایتالیا و آیرلیند هم بنظر می آیند بدین طور:




این و اشکال مشابه در آثار هزارسم فراوان است،که نظایر آن را در اشکال باقیه آثار باستانی قبل تاریخی اروپا نشان توان داد.

در دورهٔ قبل تاریخی کلکولی تیک و استعمال سنگ صیقلی اهمیت لاجورد بدخشان نیزدر خور ذکر است. زیرا در آثار قدیم مکشوفه از تپهٔ- سیالک کاشان و سرزمین سومر و بین النهرین و مقبرهٔ توتن خانم فرعون مصر و نیز در عیلام نمونه های مختلف سنگ لاجورد پیدا شده و میرساند که شش هزار سال قبل از این سنگ لاجورد بدخشان شهرت داشت و استعمال آن تا مصر هم رسیده بود.و مردم این سرزمین رابطهٔ مدنی قدیمی با ممالک دیگر شرقی و غربی داشتند.