ضعیف
شعرای حاضره هرات و صاحب ذوق ادبی است. اکثر اشعار او ساده و روان و در حال روانی رونقی هم دارد نامش میرعبدالرؤوف خان و به اصطلاح خود او برای هضم نفس ضعیف تخلص میکند. از سادات عظام هرات است عمرش از پنجاه تجاوز مینماید اشعار زیادی دارد این چند بیت از آنجا انتخاب شد.
آنان که بر هوای لقای تو خو کنند
کی نعمت بهشت برین آرزو کنند
ریزند آب دیده از آن عاشقان تو
تاریخ دل ز گرد هوا شست و شو کنند
زهد ریا کجا و نماز و نیازعشق
کاینجا مگر به خون جگرها وضو کنند
زخمی که بر دلت زغم دوست شد ضعیف
مگذار تا به رشته مریم رفو کنند
قطعه
دوش رفتم به چمن بهر علاج غم دل
دیدم افتاده گلی دست به سر پای به گل
گفتم ای صدره نشین فلک گلبن باغ
چون شدی خوار و گرفتار به این پایۀ دل
گفت تنها شدم از جمع رفیقان و شدم
دست حسرت به سر و پای ندامت در گل
رباعی
گاهی جو گلم از خویشتن وارسته
گه غنچه صفت دلی به خود وابسته
گه مغز کنم نهان چو بادام به دل
ظاهر کنمش به لب گهی چون پسته