وضعیت جغرافیائی طبیعی

از کتاب: بگرام ، فصل اول

نام - موقعیت - آب و هوا - آبیاری و زراعت - اهالی

بگرام در عرف امروزی ما به موقعیت شهر قدیمی نسبت میشود که مورخین چینائی به اسم - "کی پیش" یا "کی پن" و جغرافیه نگاران یونان و رومن بنام "کاپیسا" یاد نموده اند واز "۱۵۰ ق م" تا "٤٧٥ ب م" مدت تقریباً ٦٢٥ سال پایتخت شاهی و امپراطوری افغانستان بود .

مثلیکه امروز نام کابل به خود پایتخت و با مفهوم وسیع تر اقلاً شش کروهی اطراف خود را هم در بر میگیرد همین طور کلمه "کاپسا" به پایتخت و بر علاوه با معنی جامع تر به تمام جلگۀ کوهدامن - کوهستان - ریزه - کوهستان که بین حصار کوهستانی قشنگی محدود است اطلاق میشد . "بگرام" نام فعلى "کاپسا" کلمه ایست سانسکریت و در اطراف آن مورخین چنین اظهار نظر یه نموده اند : کپطان "کنگهام" انگلیس در کتاب جغرافیای قدیم هند می نویسد که : کلمه "بگرام" اصلاً و "بگرام" است . "گرام" در سانسکریت "شهر" و "وی" حرف تعریفی است که شهر را خصوصیت و افضلیت میدهد ومعنى کلمه مرکبۀ و "بگرام" شهر مهم - مرکز "پایتخت" میشود ."مسن" انگلیس می نویسد که : بگرام عبارت از "بیگ رام" است . "رام" در سانسکریت "شهر" و "بیگ" در ترکی "خان" را گویند و معنی مرکب هر دو "شهر خوانین""شهر نجبا" میشود.

از طرف دیگر "رام" در سانسکریت وحتى بزبان اهل هنود حاضره "خدا" است و اگر "بگ" ، بمعنی (باغ) یا عین همین کلمه "باغ" ، فارسی باشد که "غ" آن به "ک" مبدل شده باشد معنی کلمه مرکبه "باگ رام" یا یک "بگ رام" "باغ خدا" میشود.

کوهستانی قشنگی محدود است اطلاق میشد "بگرام" نام فعلى "کاپیسا" ، کلمه ایست سانسکریت و در اطراف آن مورخین چنین اظهار نظریه نموده اند : کپطان "کنگهام" انگلیس در کتاب "جغرافیای قدیم هند" می نویسد که : کلمه "بگرام" اصلاً "و بگرام" است . "گرام" ، در سانسکریت "شهر" و"وی" حرف تعریفی است که شهر را خصوصیت و افضلیت میدهد ومعنى کلمه مرکبۀ "و بگرام" شهر مهم - مرکز – "پایتخت" میشود "مسن" انگلیس مینویسد که : بگرام عبارت از "بیگ رام" است . "رام" در سانسکریت "شهر" و "بیگ" در ترکی "خان" را گویند و معنی مرکب هر دو "شهر خوانین" "شهر نجبا" میشود.

از طرف دیگر "رام" در سانسکریت وحتى بزبان اهل هنود حاضره "خدا" است و اگر "بگ" بمعنی (باغ) یا عین همین کلمه "باغ"  فارسی باشد که "غ" آن به "ک" مبدل شده باشد معنی کلمه مرکبه "باگ رام" یا "بگ رام" "باغ خدا" میشود.

در زبان روسی "بوگ" یا "بوژ" خدا معنی دارد لذا میتوان از کلمه "بوگ - کرام" یا با حذف یک "ک"

از کلمه "بوگرام" معنی "ده خدا" گرفت. "بهاگ" در سانسکریت "بخت" و "گرام" قریه را گویند و چون در اجتماع این دو کلمه دو (گ) پشت هم میآید با حذف یکی آن کلمه "بها گرام" بدست میآید و "قریه بخت" معنی میدهد .

"رام" یکی از شهزادگان و پهلوانان افسانه ئی هند نیز میباشد و اگر کلمه "بهاگ" یعنی "بخت" را به آن وصل کنیم "بهاگ رام" میشود و ازان معنی "بخت رام" می پراید . خلاصه بگرام بمعنی "پایتخت" یا "شهر نجبا" یا "باغ خدا" یا "قربه راهبها" یا "قریه بخت" هر چه باشد اسم خوبی است و بکمال خوبی به موقعیت این نقطه مهم مناسبت دارد و چون بگرام از یکطرف مدتی پایتخت شاهی و امپراطوری افغانستان قدیم یا "آریانا" و از طرف دیگر یکی از مراکز مهم بودائی بود از نقطه نظر تشکیلات مملکت داری کلمه و بگرام و از لحاظ جنبه مذهبی کلمه "بالکهه گرام" وجه تسمیه آنرا خوب تر شرح میدهد چون مورخین یونانی رومن و چینی از این نام ذکری نکرده اند گفته میتوانیم که در قرون قبل از مسیح و ٥ - ٦ قرن اول ب م وجود خارجی نداشت و احتمال زیاد میرود که از یادگارهای عصر برهمنی قرن ۷ و ۸ مسیجی باشد از نقطه نظر جغرافیائی کاپیسا با معنی جامع خود عبارت از جلگه حاصل خیز فراخ مستطیل شکلی است که شمالاً جنوبا صد کیلومتر طول وشرقاً غرباً ٥٠ کیلومتر عرض دارد و طرف شمال آنرا دره های شاخۀ پر برف هندو کوه و سه طرف دیگرش را کوههای سیاه احاطه نموده است . از پغمان تا سالنگ تیغه کوهستانی که حد غربی جلکه کاپیسا را محدود میکند یک سلسله دره های کوچک زیبا - بامیوه - پرجمعیتی دارد که یکی در قشنگی از دیگری ممتاز است و روی هم رفته مجموعۀ تمام آنها از بهترین گردش گاهای کوهستانی قشنگ دنیا است . همین طور در امتداد حصار شمالی آن از گل بهار و دهر سالنگ گرفته تا "کوههای عاشقان" نجرآب در سایه تیغۀ پر برف و بلند هند و "کوه و میان شاه" یک سلسله دره های خوش آب و هوا ویکقطعه باغ و تاکستان وسیعی افتاده که تا چشم کار میکند افق آن سبز میزند . تنها بطرف شرق و جنوب شرق که شاخه کوه صافی حد آنرا معیین میکند . این جلگه قشنگ خشک افتاده و بگرام فعلی هم جزء آن میرود و علت این امر فقط خشک شدن جویها آبیاری قدیم میباشد .

چون در اوائل این جلگه قشنگ به اصطلاح علم طبقات الارض "ته تشت" بود با مرور زمان مرسوبات رودخانه های خروشان غوربند - شتل - پنجشیر - سالنگ و غیره رود بار هائیکه از دره های کوچک از شمال وغرب در آن میریزند آنرا به تدریج پر کرده و بشکل جلگه حاصل خیزی در آورده اند کاپیسا به معنی محدود تر که عبارت از موقعیت شهر قدیم باشد و کلمه بگرام امروزی مفهوم آنرا در بر میگیرد در کوشه شمال - شرقی این مستطیل بزرگ افتاده و بصورت دقیق تر حدود چهار طرف آن قرار ذیل است : 

بطرف شمال مجرای رودخانه پنجشیر - بطرف شرق باز رود پنجشیر و قسمتی از کوهای صافی - بطرف جنوب سلسله کوه های صافی - بطرف غرب یکدسته قلعه هائی که بگرام را از چاریکار و سرک عمومی جدا میکند .

فاصلۀ بگرام از کابل ٦٠ کیلو متر - از چاریکار هشت کیلو متر - از جبل السراج ١٥ کیلو متر است . بگرام از نقطه نظر اداری مربوط حکومت کلان چاریکار و متعلق علاقه داری "جان قدم" است که از خرابه های بگرام بکنیم کروه بطرف جنوب غرب افتاده و این علاقه داری تمام احاطه دور و نزدیک بگرام را که بنام "خواجه خضری" یاد میشود اداره میکند بگرام بعلت کمی آب مانند حاشیه اطراف خود ریزه کوهستان کوهستان و کوهدامن که یک قطعه باغ و تاکستان بی نظیر است درخت زیاد ندارد جز چند باغچه محدودی که اینجا و آنجا لکه های سبز سیاه رنگی در میان اراضی دشتی و زراعتی تشکیل میدهد .