اردشیر الجامع بن بابک
اردشیر الجامع بن بابک بن شاه ساسان بن بها فرید(۲) بن زراردبن ساسان بن بهمن بن اسفندیار
چون پادشاهی از طوائف بستد و ایران اورا گشت ، ملک زادگان عجم را گرد آورد از پس از آن که متفرق شده بودند. و همه شهر ها بگشاد و چون به اردوان رسید، اردوان بروی او بییرون آمد . اردشیر (او) را رد کرد 2 و آنرا بگرفت و بکشت و دوازده سال از پادشاهی اردشیر گذشته بود، که اردوان را بکشت. و ملک نبطیان بر اردشیر
------------------------------------------------------------
1-این طبقه را دانشمند سعید نفیسی در مجلۀ پیام نو تهران از شمارۀ سوم سال سوم ببعد چاپ کرده است، نویسنده درینجا همین طبع را نیز در نظر دارم و قول آنرا اگر بگیرم به علامت(ن)خواهد بود طبع 1333 ش2-ن: بن فرید؟ ولی در اصل بها فرید و در طبری (1ر476) بن ساسان بن بابک زرار بن به آفرید بن ساسان اکبر است
.3-ب: اردشیر مرار دد کرد؟
بیرون آمد ، و با وی حرب 1 کرد پس اردشیر اورا به قصر (ابن ) هبیرۀ بگرفت و بکشت.
و چون دلش از ان جهت فارغ شد. خویشتن را با شاهان شاه نام کرد و جامع از بهر آن خواندندی اورا که همه دانایان پارس راجمع کرد و فرمود: تا گتابها مغان که ضایع 3 شده بود جمع کنند و شهر ری بنا کرد و خره اردشیر 4 که اورا اواسط (22) گویند و استاد اردشیر 5 که اورا انبار گویند و رام اردشیر 6که اورا بصره گویند . این شهر هارا او بنا کرد. و پیش از وی اصبیبد7 جهان یکی بودی او چهار اصبهید کرد: نخستین اصبیهد خراسان دو دیگر خر بران 8 اصبیهد و سوی مغرب اورا داد و سه دیگر نیرم روزان 9 اصبیهد و ناحیت جنوب اورا داد. چهارم آذربایجان اصبهبد و ناحیت
--------------------------------------
1ن:حرکت:هر دو نسخه : حرب.
2-در این ندارد اما قصر هبیره میان بغداد و کوفه نزدیک فرات است (اصطخری86) و ابن هبیره از امرای شام بود که در حدود سنه 110 هـ در گذشت (الاعلام)
3- در اصل روشن نیست .ب: ضائع
4- اصل حرم ازدشیران : خرم اردشیرا طبری (1ر479) اردشیر که در اطخطری و غرر نیز چنین است.
5-اصل: سادار اردشیر : طبری(1ر479) استایاد اردشیروهی کرخ میان مجمل 62: شاعار شیر اخبار اطواز 47 استدد اردشیر.
6-اصل :حرایران اما بران شکلی از خاوران خواهد بود.
7-اصل :حز ایران اما خر بران شکلی از خاندان خواهد بود.
9-هر دو نسخه : هر روران که صحیح که ان نیم روزان است منسوب به نیمروز (سیستان)
شمال اورا داد. و شهر بنا افگند1: چون تستر 2 و هرمز اردشیر 3 و اردشیر خره 4 و رام اردشیر و اسد آیاد و پوشنگ 5 و بادغیس .
و خراسانرا چهار بخش کرد، و هر یکی را مرزبانی گماشت : یکی 6 مرو شاهجان ، و دیگر بلخ و طخارستان سوم هراۀ و پشنگ 7 و بادغیس و چهارم ماوراء النهر و رسم نرد باختن او آورد، بر حسب گردش جهان و اورا دوازده خانه نهاد و هر خانه چون بروج فلک و بیست و چهارم مهره چون ساعات و سی مهره چون روز ، و درج فلک چون شب و روز و نیربن 8 که همی گردند.
و کتابی تآلیف گردانید اندر پند و سیاست و آنرا کارنامه «نام کرد و پادشاهی بزندگانی خویش به پسر خویش داد به شاپور.
--------------------------------------------------
1-ب:بناکرد
2-اصل:شهرش؟درمجمل 62:تستر اندر خوزستان
3-هردو نسخه: هردو مزشیر ؟ ملبری: هرمز اردشیر ، مجمل و حمزه هرمز اردشیر ، اخبار الطوال: هرمزدان اردشیر.
4-اصل: اردشیر حرو؟ رک: به حاشیه نمبر خوره یا خره بضمۀ اول مجموع چند شهر و قریه که معرب آن کوره و جمع کور است:
5- اصا: دستک ؟(ن) آنرا به پوشنگ تبدیل کرده ب: بسنگ بدون نقطۀ حرف اول .
6- اصل : پلی؟
7- اصل هراه ولک : غرر 226 : هرات و بوشیخ .
8-در اصل یزن بنظر می آید در (ن ) نیرن طبع کرده و نوشته اند که اصلاح ممکن نشد ظاهرا این کلمه نیرین است یعنی شمس و قمر که نیران هم گفته اند ک منوچهری گفت ولیکن شورتری این فزون چو تابند بیش اندران نیران (ص 67)