ابو الخیر خمار
حسین بن سوار بن بابا بن بهرام ابوالخیر معروف به ابن خمار در ربیع الاول سال ۳۳۱ در بغداد متولد شده و از بزرگان و نوابغ عصر خود بوده و چندان دانشمند و فاضل که شیخ الرئیس بملاقات او اظهار اشتیاق نموده است بعد از تحصیل و اتمام علوم فلسفی بدر بار خوارزم شاه رفت وسلطان دانش پرور محمود غزنوی نخواست دار الملک غزنه مهد دانایان و ستودگ نست از چنان محقق بزرگ تهی باشد لهذا او را از شوهر خواهر خود خوارزم شاه خواست وابوالخیر در غزنه آمد و بقول بیهقى سلطان محمود بعد از فتح خوارزم او را با خود آورد و با وجود آنکه نصرانی بود سلطان او را بدین اسلام دعوت نمود اماوی نپذیرفت و سلطان دوباره بمذهب او تعرض نکرد و مقام دانش و فلسفۀ ویرا گرامی شمرد و طبابت عهد را بوی تفویض نمود در انوقت در غزنه بیمارستان بزرگی سلطان بنا کرده بود که شرح این بیمارستان را عوفی در جوامع الحکایات ضبط نموده و از گفته عوفی بر می آید که دران بیمارستان علاوه بر علاج سایر امراض شعبۀ مخصوص برای دیوانگان و معتوهان نیز بود ابوالخیر در غزنی روزی از در دبستانی میگذشت آواز دلکش طفلی را شنید که قرآن میخواند این صدای ملکوتی دروی تاثیر کرد همان شب در رویا بشرف دیدار فرخندۀ حضرت پیغمبر (ص) مشرف شد و فردای آن بدولت ایمان فایز گردید ابن خمار بقولی در ٤٠٨ و بقولی در ٤٨٩ وفات نمود تالیفات او را متجاوز از سی جلد دانسته اند .