شاهرخ، قیدو، سیورغتمش
میرزا شاهرخ فرزند چهارم امیر تیمور کورگان اولین پادشاه سلاله تیموریان (۸۵۰ - ۷۷۹) مدت ۴۳ سال از دارالسلطنه هرات بر خراسان به مفهوم بزرگ این کلمه سلطنت کرد به ملاحظه اینکه میرزا پیر محمد جهانگیر برادرش سال ها به حیث حاکم، امیر و پادشاه بر کابلستان و زابلستان سلطنت کرده بود، در اوایل جلوس بر تخت هرات برادرزاده اش میرزا قیدو پسر پیر محمد را به حکومت بلخ، سپس قندهار و کابل و سائر نقاط جنوبی و شرقی تا آب سند تعیین نمود. امیر بهلول برلاس را که از ملازمان میرزا پیر محمد بود با وی یکجا فرستاد و این شخص حیثیت امیرالامرائی میرزا قیدو را پیدا کرد بهلول برلاس در اثر احراز نفوذ علیه میرزا قیدو علم مخالفت بلند کرد و بعد از ینکه شاهرخ میرزا، امیر الامراً سرکش را گوشمالی ،داد مقام و موقعیت میرزا قیدو را مستحکم ساخت میرزای اخیر الذکر خود علیه عمش برخواست تا اینکه میرزا بایسنغر به امر شاهرخ میرزا او را تعقیب و دستگیر نموده و در قلعه اختیارالدین در هرات محبوس گردانید آنگاه و سیورغتمش پسر شاهرخ بجایش به حکومت کابلستان و زابلستان که شامل ،کابل ،غزنی ،قندهار ولایات جنوبی و شرقی تا سرحدات هند باشد تعیین و مقرر گردید چندی بعد پسرش سلطان مسعود بعد از ختم مراسم عروسی با عایشه پیکه دختر بایسنغر میرزا عقب پدر به کابل و غزنین آمد. عبدالرزاق سمرقندی در باب تقرر سیورغتمش به حکومت ایالات فوق مینویسد:
" چون خاطر خطیر پادشاه گردون سریر از جانب میرزا قیدو فراغت روی نمود، ولایاتی که مفوص بجانب او بود بفرزند سعادتمند در صدف جلال و دری فلک اقبال جلال الدین میرزا سیورغتمش برسم سیورغال عنایت فرمود و تمام ولایات کابل و غزنین و قندهار و افغانستان با اعمال هند و سند که تعلق به میرزا قیدو داشت مجموع آن ممالک را بتصرف نواب فرزند سعادتمند باز گذاشت و فرمود که چنانچه اقتضای رأی رزین و اهتدأ عقل دوربین او باشد رعایت رعایا و حمایت برایا را که زاد معاد عقاد التنادات و پیرایه سیرت و سرمایه سعادت ساز و با خلایق که ودایع حضرت خالق اند طریق مرحمت و سبیل مودت مسلوک دارد که ارحموامن فی الارض یرحکم فی السمأ در حراست حدود بعدل و کیاست احتیاط و سیاست بجا آرد و راهها را از دزدان و قطاع الطریقان پاک گرداند و حفظ مسالک از لوازم ضبط ممالک داند و در همه ابواب لطف مجاملت و حسن معاملت رعایت نماید و همگان را بنظر عنایت ملاحظه فرماید تا نام نیک ما را و اورا حاصل آید."(۱۶)