32

تکمیل نا مهای کتب

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

درشرح حال منهاج سراج درتعليق اول اکثر آن کتب را ذکر کردم که ازطبقات ناصری اقتباس کرده و یا نامی ازمولف آن برده اند ازانجمله تاریخ نگارستان تاليف احمدبن محمد معروف بقاضی احمد غفاری متوفی درسند  بسال ۹۷۵ ه است که این کتاب را در(۹۵۹ھ) تاليف کرده و تاریخ تاليف آن ازکلمات ( نگارستان واقع ) برمی آید. وی جهان آراء رابسال ۹۷۱ ه نوشت غفاری درنگارستان ازجمله تواریخ دیگر، طبقات ناصری را نیز ماخذ خود قرارداده و درمقدم) نگارستان ازآن ذکری دارد.وبعد ازان چندين قصص و وقايع را درمتن کتاب خود بحوالت طبقات ناصری منهاج سراج جوزجانی (که درنسخه خطی جورجانی است براء قرشت) نوشت، يك نسخه خطی خوشخط این کتاب درموزیم پشاورموجود است که بسال ۱۰۸۱ استنساخ شده ونام کاتب ندارد .

هكذا اقتباسات فراوان ازطبقات ناصری درظفرالواله بمظفروآله تاليف عبدالله محمد بن عمرالمکی الاصفی الغ خانی درحدود (۱۰۱۴ھ ) موجود است، که بزبان عربی درگجرات هند نوشته شده، وسردینس راس جلداول آنرا درلندن ۱۹۱۰م و جلد دوم و سوم را درلیدن بسال ۱۹۱۹ و ۱۹۲۶م ازمؤسسه بريا طبع کرده است.

درسيرالعارفین مولانا جمالی متوفی ۹۴۲ ھ مدفون دهلی، طبع رضوی دهلی ۱۳۱۱ه نیزمطالبی ازطبقات ناصری اقتباس شده که ازآنجمله آمدن ناصری شاعر ازماوراءالنهراست بحضورالتتمش و تقدیم قصيده باین مطيع: ای فتنه ازنهیب توز نهارخواسته + تيغ تومال وفيل زکنار خواسته (ص ۲۹) همچنین در(ص ۱۱۲) همین کتاب ذکرسلطان شمس الدين التتمش درغزنی وخریدن او از طرف خو اجه جمال الدين بدوالت طبقات ناصری مذکوراست. 

درجلد اول طبقه ۱۲ منهاج سراج از قول امام رشيدالدين عبدالمجيد درحضرت سجستان قصه یی راجع بالب ارسلان نقل کرده،که عين آن را به عنوان « حكایت، آورده اند که چون الب ارسلان ... » درصفحه ۱۹ ج ۲ تاریخ طبرستان طبع تهران با تغییرکمی نقل کرده اند،

       




(۴۲۲)                                                      تکمیل نامهای کتب                                               تعلیقات

و ناشر تصحح آن کتاب مرحوم عباس اقبال درذیل آن چنین نوشته اند:« این حکایت نیزکه قطعا الحاقی است،شامل چندین غلط تاریخی است،نه الب ارسلان بکاشغروبالاساغون لشکرکشیده و نه قایم خليفه بدست رومیان اسیر شده، ونه الب ارسلان بعزم نجات او با رومیان جنگیده است)

مسلم است که قسم دوم کتاب تاریخ طبرستان ابن اسفندیار تماما الحاقاتیست ، که برآن کتاب بعد ازمولف اصلی بسته اند واین حکایت را نیز ازطبقات ناصری بران کناب بعد ازابن اسفند یارالحاق کرده اند، فقط درين الحاقات در ۱۹ سطر ۴ بلاد اساروجزيره طابع شده، که بلاشبهت صورت مطبوع طبقات ناصری بلاد انباروجزبره اصح است، اما آنچه مرحوم عباس اقبال راجع به عدم صحت اصل موضوع حکایت رأی زده اند، باید گفت که درطبقات ناصری برخی از روایات يقينا از صحت تاریخی بعید است، واین بعلتی است که منهاج سراج دروقت نوشتن کتاب ازخراسان و کتب خانها در دهلی و بلاد هند دور افتاده و منابع موثوق تاریخی دسترسی نداشت، چنانچه دربرخی از موارد خود وی اعتراف کرده و عذر خودراخواسته است.

چون تاریخ طبرستان ابن اسفندیاردر(۶۱۳ ه ) تأليف شده،وطبقات ناصری در( ۶۵۸ھ) بنابرآن ثابت است که دیگرآن بعد ازابن اسفند یار آنرا بكتاب وی ملحق ساخته اند، ولی انشای حکایت اصلا سبك انشای منهاج سراج است ووی راوی حکایت را نيزنام برده است.

دیگرازکتبی که دران مطالبی را ازطبقات ناصری دران اقتباس کرده اند،بابرنامه يا توزك بابری است که درصفحه ۱۷۸ طبع بمبی ۱۳۰۸ ق عدد لشکریان سلطان شهاب الدین غوری را درهند ازین کتاب گرفته است.

 درتاریخ نامه هرات تاليف سيف بن محمد هروی طبع کلکته ۱۹۴۳ م که درحدود ۷۲۱ هم نوشته شده نیز دردومورد (ص ۷۰/ ۷۳) ازطبقات ناصری اقتباساتی دارد،ولی بنام ( تاریخ سراج منهاج ؟) یاد شده است،که ظاهرآ بين نام پدروپسر اشتباه روی داده است.