138

گویندگان و دانشمندان

از کتاب: سلطنت غزنویان ، فصل دوم

در این شک نیست که دوره محمود دوره ترقی ورواج علوم و ادبیات بود و غزنی دانش گاه شرق و کعبه فضلاء و پرورش گاه گوبندگان بزرگ محسوب میشد و چندین دانشمند و حکیم و شاعر و گوینده دران روز گار بودند که همه در سایه حمایت و پرورش و تشویق شهنشاه بزرگ افغانستان مشغول تالیف و تحقیق و سخن سرائی و نگارش بودند شعر دری دران وقت بکمال نضج و عروج خود رسیده بود تا هنوز طوس استادی چون فردوسی و بلخ شاعری چون عنصری و سیستان گویند بزرگی چون فرخی و غزنه عارف وحکیمی چون سنائی ندارد.

سخنوران آن عصر به قصیده و مثنوی بیشتر توجه داشتند و هنوز غزل و رباعی

بپایه کمال نرسیده بود .

قصاید اکثر به ستایش و مدح منحصر بود و گوینده تمام قدرت خودرا در این راه بکار می برد و جا داشت زیرا در آن روزگار ممدوحی چون محمود بود و شهکارهای بزرگ او خود در پیشگاه شاعر مضمون می نهاد و احساسات او را تحریک مى کرد و غرور طبع و مناعت قلم را دروی ایجاد می نمود شاعر را فرصت نمی داد که مکرر در یک موضوع سخن راند و یا از ستایش فتوحات او و عظمت و طن و از مدح جهان بانی و جهان ستانی و عدل وجود وی بچیزی دیگر منهمک گردد و یا چنان شود که شاعر به فقر معنی دچار گردد و به بازی الفاظ مشغول شود و بکوشد معنى واحد را به صنایع مختلف برنگهای مختلف نشان دهد و شنونده را به صنایع لفظی بفریبد در کلام فرخی و عنصرى حتى استعاره کمتر پیدا می شود و اینها تنها ستایشکر سلطان نیستند ثنا خوان ایـن سرزمین و مدح گوی مفاخر و شیدای شکوه آن میباشند و محمود چون موجد و پدید آرنده این افتخارات بود در خور این همه ستایش ها شمرده می شد بعضی گفته اند گویندگان عصر محمود در اثر اجباری که سلطان بر آنها می نمود بمدایح وی می پرداختند اما این سخن دوراز حقیقت است و بس بعید می نماید چگونه شعرای آن عصر شکست ترکمنان و نیایش قدر خان را می دیدند و شکوه و جمال غزنه را مشاهده می نمودند و می دیدند بارگاه خدایگان خراسان و خسرو شرق از شهزادگان و راجگان بلاد مفتوحه و از گنجها و فیلان و سالاران آن مملوست یکباره به وجود نمی آمدند گویندگان ملی و شاعران بزرگ و با همت و دانشمند را بهتر از این موضوعی در دست نبود و از این جاست که سلطان را با فتح سیاسی فتح ادبی و علمی نیز نصیب شد.

قصاید این گویندگان بزرگ همه داستانهای مفاخر و دیوان ملیت است حتی در تشبیبهای قصایدشان نیز از همین موضوع خارج نشده اند و کمتر قصیده ایست که در تشبیب آن ذکر بهار و مناظر طبیعی و زیبائی های کهسار کشور ذکر نشده باشد دیوان فرخی و عنصری در حکم شهنامه عصر سلطنت غزنویان است و بجز ذکر شهکارهای غزنه و غزنویان و فضایل و محامد ایشان چیزی دیگر در ان نمی توان یافت در این دوره اشعار گویندگان دو نقطه بارز دارد مدایح و چکامه های درباری و آثار عرفانی و تصوفی که ما هر دو قسمت را در این رساله می نگاریم و از هر دو نوع گویندگان دورۂ غزنویان با جمال سخن میرا نیم البته تفصیل و استیعاب کامل این قسمت وظیفه دانشمندانی می باشد که تاریخ ادبی افغانستان را بر پایه تحقیقات علمی وادبی نگارند.