32

اوقات

از کتاب: ظهیرالدین محمد بابر

به قرار شرح خود با برد رهندوستان سه فصل بود. که به حساب سروج عصر او چنین است: چهار ماه تابستان چیت – بیسا کھ۔جته، اسارھ = حوت - حمل - ثور - جوزا . چهار ماه بر شکال ساون، بهادون، کوار، کاتک = سرطان – اسد – سنبله - میزان. چهار ماه زمستان اگھن - پوس۔ ماگھ پھاگن = عقرب قوس - جدی - دلو . به یک اعتبار دیگر از جمله ۱۲ ماه دو دو ماه را یک فصل میشمارند که جمله ۶ فصل باشد. روز ها مانند ملل دیگر هفت بوده و شبانه روز را به (۶۰) قسمت کرده اند هر قسمت راگهری Ghari گویند. که عبارت از (۶۰) پل باشد و یک شبانه روز سه هزاوشش صد پل بود که هر پل شصت چشم زدن حساب میشد ، وبدین حساب یک شبانه روز ۰۰۰ ر ۲۱۶ چشم زدن بود و نیز هر شب و روز را به چهار چهار حصه تقسیم کنند که هر یک را پهر Pahar (و به فارسی  پاس) شمارند که هر پھر عبارت از نیم گهری باشد 

در تمام شهرهای هندوستان یک طبق برنجی آویخته میباشد ، بنام گریال Gharial و مردی مقرر بود ، او را گریالی میگفتند وی طاسی داشت که ته آن شکاف بود و چون در آب میگذاشتند ، در یک گهری پر میشد و آنگهی گریالی همان طبق بر نجی (گهریال) را به میخ کوبی بصدا می آورد

و درگهری اول یکبار و دردوم دوبارو همچنین بعد از هفتم هنگامیکه پهر میگذشت زود زود می نواخت و پس ازآن باز از یک آغاز می کرد . چون در این ترتیب امتیاز عدد پھر نمیشد ، و مخصوصاً کسانی که شبانه از خواب بر می خاستند نمی دانستند که کدام پهر است ؟ بنابرین بابر مقرر داشت که بعد از 

نواختن عدد گهری به فاصله کمتر عدد پهر را هم بنوازند ، تا در نواختن گهریال عدد پھر وعدد گهري هر دو معلو م باشد.