قفل و در زرین کعبه
از کتاب: مجموعهٔ اشعار استاد خلیلی
دوش دیدم به کعبه مجنونی
بیدل و بینوا و محزونی
چشم ها چون دو مشعل رخشان
مویش آشفته و کفش به دهان
بند بر دست و حلقه ها بر پای
رشته بر کتف و سلسله بر نای
بانگ میزد که « ای سران حرم »
ای مقیمان آستان حرم
بر در خانه ی خدا زر چیست
قفل زرین و حلقه ی در چیست
قفل بر باب این و آن باید
بردر خلق پاسبان باید
گر نبودی به دست و پایم بند
می شکستم به سنگ این درو بند
سیم و زر دست مایه ی ضعفاست
کعبه گنجینه ی غبای خداست
مگذارید کاین متاع دنی
بار یابد به بارگاه غنی
این بتان را که نام شد زر و سیم
دور سازید ازین مقام کریم