از افسانه تا حقیقت
با تفصیلات و با مقایسهٔ بعضی پارچههای اوستا با عصر قدیم تر که عبارت از زمانه های سرودهای (ویدی) میباشد خوب معلوم میشود که سلسله داستانهای باختری که به ترتیب زمان تا عصر شاهنامه فردوسی تغییر نموده در زمان پیش از مهاجرت شاخه های آریائی هند و ایران یک مبدأ واجد داشته و این پهلوانان و سلاطین باختر اگر از یک طرف منتهی به ارباب الانواع میشوند از طرف دیگر مفکوره خوبی راجع به موجودیت روح نظام سلطنتی در باختر میدهند داستانهای اوستائی اگر چه پارچه پارچه بما رسیده باز هم مجموعه آن دروازه بزرگی در قسمت تاریخ مجهول باختر باز میکند. (دونکر) در ین زمینه مینویسد: "شکوه و جلال شاهی اغلب اوقات به اندازۀ برجسته نشان داده شده که مجبورا باید نتیجه گرفته بگوئیم که در علاقه که اوستا بمیان آمده یعنی در شمال آریانا سلطنتی خیلی قوی و مقتدری وجود داشت." تغییر شکل ارباب الانواع قدیم آسمانی در اوستا به پهاوانان و پادشاهان زبردست به آن شکلی که در یونان معمول بود بیشتر به این نظریه موافقت میکند که یک وقتی در اینجا امپراطورئی وجود داشت که انعکاس آن در زمانه های قبل التاریخ افتاده است و مسئله ارباب الانواع آسمانی که در سرودهای رزمی بشکل پهلوانان درآمد و جای اجداد پادشاهان و پدر ملت را گرفته اند خوب تر به این نتیجه رهنمونی میکند که سلطنت عسکری در باختر وجود داشت و فقط شهزادگان جنگجو و میدان دیده میتوانست داوطلب تخت و تاج پدر شوند از دایرهٔ فرضیات گذشته اوستا واضح تر هم سخن میزند زیرا (بخدی) را (سرزمین بیرق های بلند) یاد نموده و اوستاهای تازه تر بصورت واضح مسکن (یوروات اسپه) و (ویستاسپه) آخرین شاهان دسته کاوه را در باختر قرار میدهد آیا در تمام داستانها باختر مرکز قدیمترین شاهان افسانه ئی و تاریخی قدیم ایران بشمار نرفته؟ در قرن ۳ ق م شهزادگان باختری نه فقط برای احراز استقلال خود ظهور کردند بلکه سلطنتی تشکیل دادند که یک طرف با سلطنت بزرگ سلوسیدها مقابله میکرد و دیگر طرف سرزمین (اندوس) را تابع خود نموده بود. علاوه برین چیزها اگر به سرودهای (مادها) مراجعت کرده و قرار تشریحات اشعار آنها اقتدار بزرگ شاهان باختری خزاین پر از طلا و نقره شهرهای مستحکمی را فتح آنها جزو کارهای عمده (نینوس) حساب میشود در صفحۀ خیال تصویر کنیم، گفته میتوانیم که در زمان مادها یعنی پیش از سال ۶۵۰ سلطنت مهمی در باختر وجود داشت.