معبد اناهیتا

از کتاب: درفش جمهوری

دو مین چیزی که مطالعه اش در تعین موقعیت بلخ قدیم دخالت دارد موضع "اناهیتا" یا "ناهید" است. گفتیم که وجود معبد قریب بلخ آب نزدیک (اکسوس) ما را در تعین موقعیت آن خیلی کمک کرد . حالا سعی میکنیم که خود هیکل (اناهیتا) را از نظر اوستا شرح دهیم .

اوستا ربة النوع آمودریا و حاصل خیزی و فراوانی را خوب می شناسد و حتی پیش از (زرد هشت) به او احترام زیادی قایل بوده و مجسمه (آناهیتا) را به زیباترین وصفی تعریف میکند و در تمام دوره های تاریخ تا  220 مسیحی معبد او در بلخ شکوه مخصوصی داشت . لذا سحل نصب بیرق ها بلند (بلهیکا – بخدی) روی معبد (اناهیتا یا هید) بر قرار بود و از انجا بیرق های بلند درد نیای قدیم بلند آوازه بود و مجدد عظمت این شهر را در آفاق شهرت داده بود .

در این حساب گفته میتوانیم که (بلهیکا - بخدی) شهر قدیم بلخ یا یکى از بلخهای باستان به تناسب بلخ امروزی به آمو دریا نزدیک تربود . معبد "اناهیتا" یکی از قدیم ترین آبدات باخ بیشتر بطرف شمال آمو دریا در مقابل شهر کوچک (ترمذ) بنا گردیده بود .

این رب النوع قراریکه متون قدیمه شهادت میدهند در اوائل رب النوع آمو دریا بود و قرار یکه "سرود ویدی" شهادت میدهد آریاهای کتله باختری که عناصر طبیعی را احترام میکردند برای (آب) هم شخصیتی قائل شده بودند و آنرا به نام اپام نپت یاد میکردند به عبارت دیگر در اخیر دوره (ویدی) "اپام نپت" به حیث نام رود خانه خروشان (اکسوس) یا آمودریا که از قلات پامیر سر چشمه میگیرد استعمال میشد .

"اپام نپت" به تعبیر نام صدها مرتبه در اوستا تکرار شده و این نام عبارت از "اردوی سو را آناهیتا" بود . (گایگر) به این عقیده است که "اردوی سو را" اصلاً نام قدیم رود خانه بزرگ "اکسوس - آمودریا" بود .

معبد "انا هیتا" یا "ناهید" به اساس نظریه "راولنسن" انگلیس و "مدام تره ور" روسی که خلص آن را قبلا برین شرح دادیم در بلخ یعنی بخدی در سواحل رود آمو جایگاه با شکو هی داشت . درازمنه قدیم قبل از عصر اوستائی و در دوره مقدم تر بر آن چنین معبدی در کنار چپ سواحل آمو آباد بود . 

تا اندازه ئی که در توصیف هیکل (اناهیتا) در "آبان پشت" برمیآید قهراً قبول باید نمود که در عصر اوستا مجسمه (اناهیتا) و معبد آن در بلخ وجود داشت زیرا طوریکه از روی قد وقامت و زیورات والبسه او حرف میزند گوئی مجسمه مذکور را به چشم دیده و عین ترجمه متن "آبان دشت" از فقره - ۱۱۹ تا ۱۳۲ چنین است :-

(اناهیتا) یا "ناهید" به شکل دوشیزه جوان و قشنگ پیراهن طلائی رنگ پوشیده ، قد بلند و اندام زیبا دارد . اثار پاکی و نجابت در او هویدا است قبای دربر کرده که حاشیه آن زرین است . گوشواره ئی بزرگ مربع طلائی در گوش و گلو بند مروارید در گلوی قشنگش دیده میشود . کمرش را بسته تا سینه بلورینش زیبا و برجسته جلوه کند بر سرش تاج طلائی است مدور مرکب از صد ستاره که هر کدام آن هشت رخ دارد و بین هم بازنجیره های خوش تراش متصل است . لباسهای او از بهترین پوست سمور آبی میباشد که رنگ آن چشم را خیره میکند و چنین تصور میشود "که روی صفحه طلا شبکه نقره شده باشد ."

این تعریف اوستا جنبه (ریالیست) دارد و احتمال زیاد میرود که "ابان یشت" هیکل (اناهیتا) راقسمی که شرح یافت در معبد کنار آمودریا دیده باشد وطوریکه (مدام تره ور) میگویند : "در زمانه های خیلی قدیم در بکتر - بلخ بخدی آنرا نیایش میکردند پس آیا این بلخ - بخدی و این معبد و "اناهیتا" سزاوار آن نیست که بیرق های پس بلند بخدی فراز گنبدهای آن به اهتزار درآید؟ در حالیکه مجسمه (آناهیتا) را بچنین لطف و چنین زیبائی تعریف کند ایا جاندارد که فراز گنبدهای آن بیرق های بلند تعبیه نموده باشند؟ اول از همه این (بخدی) یا بلخ قدیم قراریکه گفیتم کنار بلخ آب در مجاورت سواحل چپ آمودریا وقوع داشت و در قطار بلخ های آبادان قدیم ترین بلخی است که تاریخ سراغ میدهد .

دیگر اینکه این معبد آیا باشکوه ترین و مجلل ترین تمام ابدانی باستانی نبود ؟ در جوار نزدیک رود خانه امو بنا نشده بود ؟ و اینجا نبود که بیرق های بلند بخدی را از (ترمذ) دیده میشد؟ نویسندگان عرب شهادت نمی دهند که بیرق های بلند بلخ را از (ترمذ) مشاهده میکردند ؟

این "اناهیتا" که هیکل او را "اوستا" طور ریالیست چنان تعریف میکند که چیره دست ترین نقاش و هیکل تراش از عهده آن عاجزاند . آیا سزاوار نیست که بیرق های بلند معبد اودرین جا بوده باشد؟ به عقیده بنده گمان میکنم که جائی موزون تر از ین برای نصب بیرق ها نه باشد .