جنبش استاد سیس هراتی
خلیفه منصور عباسی که دستش بخون خراسانیان آلوده بود , رجال کاری و بسیار معتمدوخردمند در بار را بارها باین سرزمین فرستاد ولی برخی کشته
۱-این کلمه شاید از اسامی نصاری است ظاهرا و نمیدانم ماده اش چه بوده شاید سریانی بوریحان در آثار الباقیه در شرح اعیاد نصاری گوید: ذکران سیس الجاثلین اول من اورد النصرانیة الی خراسن .(آثار الباقیه ۲۹۴ ) پس استاذ سیس شابد نصرانی بوده است طبری و ابن اثیر هیچ نمیگویند گه کاره و چه مذهبه و چه دینه بوده اس ؟ مروج الذهل ذکری ازو ندارد در طبری و ابن اثیر اضافل استاذ بدون الفل و لام برین اسمست و در آثار الباقیه (ص ۲۵ ) هم در اسم محمد بن اسحق بن استاذ بندا السر خسی بدون الف و لام امده که گوبا عربها خیال میکرده اند که این کلمه جز و اسمشان است ولی بعد ها در قرون متسأخره مثلا در قرن چهارم آنرا بطور لقبی بالف و لام (الاستاذ) قبل از اسامی اشخاص استعمال میکردند( یاددشتهای قزوینی ۱۸۰ ج ۵ طبع تهران ۱۳۳۹)
در عیون الانباء فی طبقات الاطباء ابن ابی اییه (۶۰۰=۶۶۸ هـ) جلد اول صفحه ۳۱۵ در شرح احوال محمد بن زکریا رازی گویند:« کتاب بنیه و بین سیس المنانی ییه خطاء موضوعاته و فساد ناموسه فی سبع مباحث) . نام این کتاب رازی مخاریق الانبیاء است.
در رساله البیرونی در فهرست کتب محمد بن زکریا رازی ( ص ۱۴۰) طبع پول کراوس در پاریس ۱۹۳۶ م کتابی از رازی بنام الرد علی سیس الثنوی مذکور است که همان کتاب فوق باشد.
(مانی و دین اوص ۳۶۹ تالیف احمد افشار طبع تهران ۱۳۳۵ ش)
بدانکه تسمیه به سیس الزمان قدیم در خراسان مروج بود مثلا در آخر درۀ منجان بدخشان قبری موجود است که آنرا مردم گو و شیش گویند و تلفط انرا بدوش آواز پشتوی قندهاری مینمایند , و همین نام بقول منهاج سراج در اجداد خانوادۀ شاهی غور موجود بود و یک قبیلۀ غوری راشیشانیان گفتدی و منسوبند به امیر شیش بن بهرام غوری که املای آن در بعض نسخ خطی شیش هم امده (طبقات ناصری ۱/۳۲۵) و تصور میتوان کرد که اصل تمام این نامهابیک -----
و جمع فراری شدند, و شورش های آزادی طلبی مردم دوام کرد و در سلسلۀ این شورش ها جنبش استاد سیس از نظر فکری و انقلابی مهم و بی نظیر است. استاد سیس از اهل بادغیس هرات بود, و درین حرکت رفیقی بنام حریش سیستانی هم داشت و از مردم هرات و بادغیس و سیستان و دیگر ولایات خراسان سه صد هزار مرد جنگی بدورایشان فراهم امدند و در سنه ۱۵۰ هـ بر تمام خراسان مسلط شدند و اجثم مرورودی را با جمعی اسر هنگیان لشکری بکشتند.
چون خبر این شورش خطرناک به خلیفه منصور رسید خازم بن خزیمه را که پیش پسرش المهدی در نشابور خراسان بود بسر کوبی استاد سیس فرستاد درینوقت والی خراسان اسید بن عبدالله در سنه ۱۵۰ هـ بمرد, و چون خازم بحواشی خراسان رسید از جمله ۲۲ هزار لشکریان خویش شش هزار مرد جنگی نخبه را بر گزید و بایشان دوازده هزار مردکاری دیگر را هم ضم ساخت که قیادت ایشانرا بکار بن سملم عقیلی داشت و در میمنه هیثم بن شعبه و در میسره نهار بن حصین سعدی وتراران ایشان هم زبرقان و بسام بودند.
تعبیه عسکری و استحکام خندق و اسلحۀ و دیگر ترتیبات لشکر عرب در نهایت مهارت بود و علاوه بررین به تبلیقات لشکری هم توسل جستند و در هنگامیکه حریش سیستانی سرگرم تدابیر دفاعی بود آوازۀ و رود لشکریان تازه دم تخارستانی را هم بگوش جنگاوران استاد سیس رسانیدند.
مقاومت خراسانیان در نهایت مردانگی بود و جنگی عب در گرفت و در حالیکه در حدود هفتاد هزار نفر در میدان جنگ سرداده و ۱۴ هزار هم اسیر
مبدأمحلی ومقامی بر گردد و نام شیش منجانی و شیش یا سیش غوری همان سیس هروی باشد, که در فارسی افغانستان و پشتو سیسی نام مرغیست خاکی رنگ دشتی کوچک از کبک و گوشت نازک و لذیذی دارد و اگر نام سیس از مقولۀ تسمیه بنام پرندگان مانند بازو و میناور توتی و گربت (عقاب ) و کجیر (گرکس) و غیره که در افغانستان تاکنون هم معلمولست تصور کنیم پس گفته میتوانیم که سیس نام محلی خراسانیست.
شده بودند لشکریان استاد سیس شکست خوردند و خازم چهار هزار اسیر را گردن زد, و خود استاد سیس با کمی از همراهان به کوهی پناه جست تا که بالاخره با فرزندان و خویشاوندان خود گرفتار آمد, و این شورش در سنه ۱۵۱ هـ خاتمه یافت.۱
از پیروان استاد سیس سی هزار نفر که باوی تسلیم شده بودند آزاد گشتندع اما کاروان خویشاوندانش به بغداد فرستاده شد, و اورا در بغدا بشکتند۲ ولی دودمانش در انجاباقی ماد و دخترش مراجل یامر جیله را هارون الرشید بزنی گرفت که این زن بادغیسی خراسانی ۳ مادرمامون خلیفۀ معروف عباسی باشد, و بقول ابن اثیر استاد سیس فرزندی هم داشت که نامش غالب و مامای مامون بود و همین شخص وزیر معروف فضل بن سهل ذوالریاستین را در گرما بۀ سرخس (شعبان ۲۰۲هـ) کشته بود۴
بقول عبدالرحمن فامی در تاریخ هرات که معین الدین اسفزاری از و نقل نموده پیروان استاد سیس از جماعت لغزیان تا سه صد هزار مرد بودند, که سی هزار کسی ازیشان کشته و یازده هزار اسیر گشتند و ایشان داود باهلی والی هرات از قبل منصور را از ماه شعبان تاذی قعده مدت چهار ماه محصور داشته بودند۵ این لغزیان شاید همین لغزیان قبیلۀ بلوچ باشند که بقای بلوچان تا عصر آل کرت در هرات و مروسا کن بودند۶ و اکنون در قسمت علیای بلوچستان سکونت دارند, و در تاریخنامل هرات تۀلیف سیفی هروی ذکر عساکر بلوچی و لغزی در عصر آل کرت هرات (قرن هفتم هجری) فراوان می آید.
۱-طبری۶/۲۸۵ببعد وزین الاخبار خطی ورق ۷۵ الف
۲-تاریخ الیعقوبی ۲/۳۸۰
۳-مجمل ۳۵۶ تاریخ یعقوبی ۳/۴۴۴ طبقات ناصری ۱/۱۱۳
۴-الکامل ۵/۲۸۱ وزین الاخبار ورق ۷۵ الف
۵-روضات الجنات ۲/۴۹
۶-تاریخنامۀ هرات از سیفی هروی در موارد متعدد.