خان جهان لودی
یکی از مشاهیر رجالیکه در دورۀ گورگانی قد علم نموده و به اعادۀ سطوت شاهنشاهی گذشته افغانی کوشید و متأسفانه ناکام گردیده و جان خود را درین راه نهاد، خان جهان لودی است، این شخص از بقایای همان لودیان غیوریست که در عصر سلطان محمود شهنشاه غزنوی و پدرش نام و نشانی را در سیاست هند و کوهسار افغانستان داشتند و چندین نفر آنها شاهی کردند.
و بعد از آن هم سلسلۀ شاهنشاهی لودی در هند با کمال شوکت شاهنشاهی کردند و طوریکه گذشت در محاربۀ بابر در پانی پت مشعل شاهی لودی در هند خاموش گردید.
ولی بایستی گفت که افغانان هند بعد از تسلط بابر و اولادش عظمت کهن خود را فراموش نکردند، از یکطرف سلالۀ سوریان باز دران سرزمین کامرانی کردند و از طرف دیگر رجال نامور پښتون در هر طرف به اعادۀ مجدد خود کوشیدند، که یکی از آنها خان جهان لودی است.
شرح حرکات و کارنامه های این رجال مشهور افغان که در هند گذشته اند درین کتاب وظیفۀ ما نیست و هر چند اقدامات و حرکات مردانه این راد مرد هم در صفحات هند بوقوع پیوسته ولی چون حرکت این شخص در اوضاع کوهسار تیراه و پشاور هم اثر انداخته و تحریک وی کمال الدین مشهور و عبدالقادر روشانی را در پشاور و کوهسار آن جنبشی داد که شرح آن در موقع خود گذشته بنابران در سطور ذیل معرفی می شود:
نام وی پیراخان ولد دولت خان مسند عالی ولد عمر خان پسر شیر خان فرزند ملک احمد لودی است که اجداد وی در عصر شاهنشاهی لودیان در هند جنوبی حکمرانی کرده اند، و پدرش دولت خان نیز در بار اکبر منزلتی رفیع داشت، وی در محاربات گجرات و سند دلاوری نشان داده، و بعدها در دکن با شهزاده دانیال بطور مشاور مقرر گردید(۱۰۰۹ه) و بعد ازآنکه خدمات خوبی را انجام داد و به خطاب ( مسند عالی) ترقی کرد و بعمر (۵۲) سالگی در ۲۸ شعبان (۱۰۱۰ه) از جهان گذشت و پسرش پیراخان یا پیر خان با شهزاده دانیال محشور گردید، چون جهانگیر بر تخت شاهی نشست پیر خان را از برهان پور بحضور خود خواست و وی را به خطاب صلابت خان و منصب دو هزاری مقرر کرد، که در سفر کابل هم با جهانگیر همراه بود.
هنگامیکه جهانگیر از کابل بلاهور آمد پیراخان را بسبب خدماتش بمنصب پنج هزاری و خطاب ( خان جهان ) ترقی داد و در سال (۱۰۱۹ه)به نظم امور دکن فرستاد و در (۱۰۲۱ه) به حکمرانی برار مقرر کرد(۵۹) و از بزرگترین رجال دربار. جهانگیر بشمار آمد، که شهزاده خرم و آصف خان وزیر اعظم برو شک بردند و در صدد مخالفت وی بر آمدند. خان جهان شخص هوشیار و دلاوری بود وی بسی از رجال نامدار افغان را از هر طرف بدور خود گرد آورد، و آنها را پرورانید، و در مقابل شهزاده خرم که داوطلب شاهی بود شهزاده پرویز فرزند دیگر جهانگیر را تقویه کرد و بدینصورت خواست نفوذ افغان را در مقابل رقیب خود شهزاده خرم در صفحات هند جنوبی زیاد گرداند ولی درینوقت که هنوز این مرد دانشمند و دلاور نقشۀ خود را تکمیل نکرده بود در سال (۱۰۳۷ه) اولا پرویز و متعاقبا جهانگیر از دنیا رفت و شهزاده خرم رقیب خان جهان بنام ( شاه جهان ) جانشین وی گردید.
شاه جهان به تحریک آصف خان که هر دو از ابتداء مخالف خانجهان بودند در صدد استیصال وی برآمد و اولا اورا از برهان پور به حکمرانی مالوه تبدیل کرد و پس از آن بجنگ سرکشان گماشته و از آنجا بدربار خواسته شده، خان جهان که بزرگترین مناصب هفت هزاری و هفت هزار سوار دو اسپه را دارا ۶۰ و حکمران چهار صوبۀ جنوبی هند را بود باین حرکت دربار می فهمید و در صدد آن بر آمد که از مهلکه بدر آید.
خان جهان شخص دلاور دو راستگوی و صریح العملی بود، نفوذ و شوکتی که داشت شاه و همراهانش را تحت الشعاع قرار داد، و طرویکه خافی خان در منتخب اللباب گوید، بصورت آشکارا با دو هزار سوار و برخی از فیلان و دوازده فرزندان خود با طبل و نقاره از آگره بر آمد و علنا بر خلاف شهنشاه مغول حرکت نمود(۲۶صفر ۱۰۳۹ه) .
شاه جهان بیست هزار نفر از منصب داران بزرگ خود را با بیست هزار نفر لشکر به تعاقب خان جهان گماشت و موقعیکه همراهان وی از دریای چمبل می گذشتند قوای شاه جهان بر ایشان تاخت و جنگی سخت واقع شد، همراهان خان جهان باوجودیکه کم بودند با بیست هزار نفر مقاومت شایانی نمودند و درین جنگ عظمت خان و حسین خان پسران خان و جهان دیگر اقارب نزدیک وی جان سپردند، و بعد از ختم پیکار خان جهان با همراهان خود از دریا گذشت و به احمد نگر رسیده در دولت آباد قیام فرموده چون عساکر شاه جهان نتوانستند، که در مقابل این راد غیور مصدر کاری شوند بنابرآن شاه جهان مجبور گردید و در یکم ربیع الاخر(۱۰۳۹ه) با قوت سنگین به مقابلت وی بر آمد و از طرف دیگر مرهته هارت بر خلاف وی تحریک کرد، خان جهان با قوای محدود خود که از دو هزار نمی گذشت خصم خود را از هر طرف پس راند، و در راجوری با قوای شاه جهان مقابله های مردانه کرد .
دوشنبه غره رجب (۱۰۴۰ه) بود که این راد مرد بزرگ و دلاور جان داد و هشتم ماه مذکور سرهای نبرد آزمایان دلاور را به افتخار این فیروزی که قوای تمام امپراطوری هند را در مقابل دو هزار نفر افغان غریب الوطن دست داده بود بر سر نیزه ها در شاه جهان آباد گشتاندند ۶۳ ولی
سرکشته بر نیزه میزد نفس
که معراج مردان همین است و بس
باین طور نهضت مهم خان جهان لودی که مظهر استعداد خارق العادۀ افغانی بود، ختم گردید و در خلال جنگهائی که این شخص دلیر با قشون امپراطوری می نمود ذریعه مکاتیب جمعی از آزادی خواهان افغان را که در کوهسار پشاور و تیراه بودند نیز تحریک نموده که از آنجمله کمال الدین و عبدالقادر روشانی در صفحات سر حدات غربی هند بر خواستند و بر خلاف قشون مغول جنگهائی را نمودند که شرح آن در مبحث حیات شاه جهان و حرکات روشانی ها گذشت، پس خان جهان لودی تنها در هند بر خلاف حکومت مغول جهد نکرد بلکه در اراضی پښتونخوا نیز بشرحیکه گذشت مصدر نهضت ها و حرکات مهمه گردید.
خان جهان لودی در دنیای ملیت ماثر علمی نیز دارد که شرح آن در مبحث رجال علمی درین کتاب داده خواهد شد.