138

محمد حیدر خان نایب قضا

از کتاب: آثار هرات ، فصل هفتدهم ، بخش م

یکی از علمای معروف و معاریف علمای هرات جناب محمد حیدر خان توخی است محمد حیدر خان را نیز مانند پسرشان عبدالحق خان به عقیده خود او در قطار علما نوشتن بهتر است تا در سلک شعرا زیرا پایه فقاهت و درجۀ علمیت و عربیتشان به نسبت مراتب شعری و ادبی شان خیلی بلند افتاده است همواره مرجع امور عامه و مصدر افعال و اعمال حسنه بوده از خود یادگارهای درخشانی در هرات گذاشته اند گاهی اگر شعر میگفتند با این همه مشاغل اشعار خوبی هم مینوشتند در سال ۱۳۴۶ قمری وفات نموده و در مقبره امام فخرالدین رازی دفن گردیده است چون در قوم از سلسلهٔ افغانهای توخی بوده اند، اکثر نام ادبی خود را توخی گذاشته اند این قصیده را برای اعتلای لوایی که اعلیحضرت

امیر شهید در ارگ هرات نموده اند نوشته است:

تا نقد حمد تحفه درگاه کبریاست

تا جنس نعت هدیه سالار انبیاست

بادا لوای دولت شاه جهان بلند 

كز یمن او شعایر شرع نبی به پاست 

یعنی سراج ملت و دین محمدی

شاهنشهی که خالق و مخلوق زو رضاست

ماه سپهر حکمت و خورشید اوج علم 

دریای فضل و کان کرم منبع حیاست 

امرش چو روح بر تن ملت دهد فتوح 

رایش چو صیقل آینه شرع را جلاست 

گویا به لفظ رشد وی آمد زبان عقل 

بینا به نور دانش او دیده ذکاست 

تا فیض لطف او به جهان آبیار شد 

باغ امید تازه و نخل کرم رساست 

انعام عام بین که شب و روز جمله خلق 

بهر بقای دولت او دست بر دعاست 

بهر شعار دولت اسلام نصب کرد 

این رایت رفیع که همدوش با شماست 

تاریخ نصب رایت منصور را از فکر 

جویا شدم که خضر ره و پیر رهنماست

پیدا شد از میان پی تاریخ هاتفی

گفتا که فتح و نصرت حق سال مدعاست 

پیوسته باد رونق این رایت بلند

تا چرخ را از سطح زمین طرح اعتلاست را

رباعی

نی تیر قضا رها از شصت من و توست

نى وحش قدر به قید و بست من و توست

گویند مراز عشق خوبان بگذر

اى عقل ضعیف این به دست من و توست

بیت

ابر آمد و زار زار بگریست

تا راز زمین شد آشکارا