32

نامه محمدشاه به امیر دوست محمد خان

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان ، فصل ششم

پبلک ریکارد آفس لندن PF۰ ۲۵۱/۴۵ N۳

آنکه: عالیجاه مجدت و جلالت همراه اصالت و بسالت دستگاه، شهامت و صرامت انتباه، درایت و فطانت اکتناه، خلوص ارادت آگاه، عمدة الكبراء الفخام نخبة الأمراء الكرام دوست محمد سردار كثير الاقتدار كابل بوفور تفقدات خسروانه و فرط تلطّفات خدیوانه مورد مباهات و سر فرازی بوده بداند: که نظر بر اینکه الطاف و عنایات شاهانه در حق آن عالیجاه درجه قصوی و مرتبه علیا دارد و همیشه خاطر مهر مظاهر ما را مکنونست که آن عالیجاه را باعلان مطويات ضمیر اکسیر سمات، مسرور و مباهی فرماییم، و (به) اعلام مدارج خسروانه، مراتب ارادت و صفای طویت آنعالیجاه افزاییم. لهذا درینولا که عالیجاه رفیع جاه، عزت و سعادت همراه عمدة المسيحيه کپتان ویتکویچ از طرف قرين الشرف اعلی حضرت قدر قدرت خورشید سپهر سلطنت، گوهر بحر عظمت، آرایندۀ گاه و تخت و طرز جاه و بخت فروزیده، مصابیح خلافت، فرازنده رایات شرافت، ناظم عقود معدلت و ملکداری، ناقد نقود ایالت و شهریاری، فروغ بخش سراج مودت و وداد، ضیا افزای انجمن الفت و اتحاد خسرو معظم خدیو اکرم دادور افخم، امپراطور ستوده طور مفخم مامور بآن صفحات است، و درین حدود شرفیاب حضور مهر ظهور شاهانه گشته. مأموریت خود را معروض پایه سریر اعلی داشت و مشیت همت ملوکانه را لازم آمد، که باین همایون رق منشور، تفقد احوال ارادت مآل آن عالیجاه صداقت اکتناه، مورد انواع تفاخر و ملوکانه را لازم امد که با ای همایون رقد مشور، تفقد احول ارادت مال ان عالیجاه صداقت اکتناه، مورد انواع تفاخر و حبور فرماییم و شمه از شایات (؟) عنایات بیغایات خسروی، که در خاطر بیضا نظر ملوکانه مخمر و مخزونست، بآن عالیجاه القافر (ما) ییم.  می باید عنایت شاهنشاهی را در همه حال شامل خود دانسته خدمت این دولت قوی مکنت را پیشنهاد خاطر خلوص خود ساخته، عرایض خود را ببارگاه آسمان جاه معروض داشته، قرین اتحاد دانند در عهده شناسند.

تحرير في شهر رجب سنه ۱۲۵۳.