138

جنگ نانیر

از کتاب: سلطنت غزنویان ، فصل دوم

سلطان در خزان ٤٠٥ بعد از فتح نندنه بعزم تسخیر تانی سر از غزنه حرکت نمود عتبی می نگارد که به سلطان اطلاع داده بودند که در تا نیسر فیلان بی شمار از جنس سیلمان میباشد که این پیلان نسبت به سایر انواع خیل امتیازی خاص دارد و سلطان بشوق این پیلان به تسخیر تا نیسر تعجیل کرد اما گردیزی آنست که به سلطان خبر آوردند که تا نی سر جای بزر گست و بتان زیاد در آنست و چنانکه مکه نزد مسلمانان حرمت دارد تانیسر نزد هندوان محترم است و در آن شهر بتخانه باستانیست و در آن بتی عظیم است که آنرا جگر سوام گویند گردیزی این جنگ را درسال ٤۰۲ میداند و ابی اثیر آنرا در وقایع ٤٠٥ ذکر میکند .

گردیزی می نویسد: چون سلطان حرکت نمود تریلو جیپال تافته گشت و پیغامی بحضرت سلطان فرستاد و عرض نمود که اگر سلطان از تسخیر هانی سر منصرف شود وی پنجاه فیل خیار به سلطان تقدیم می نماید محمود پیشنهاد او را رد کرد و از عزم خود باز نایستاد راچه ( دیره رام) با فوجی بزرگ راه بر سلطان بست و در آنجا که بیابان های دشوار گذار قطع میشد و دریای مواج و خروشان از پای کوه میگذشت همسنگر گرفت سلطان لشکریان آزموده و دلیر غزنی را بر دو دست (متن خوانده نشد) از دو جناح بر دشمن حمله آ ورد و تا شام جنگیدند و دشمن را شکست (متن خوانده نشد) آنها را با غنایم فراوان گرفتند و باردوی سلطان پیوستند داکتر ناظم تعداد تلفات شدۀ عساکر سلطان را دو برابر تلفات دشمن میداندولی عتبی از آن قصه ذکری بمیان نمی آرد نظر ابن اثیر نیز چنین است گردیزی مینگارد که مسلمانان بسیار تباه شدند.

سلطان بعد از شکست رام حکمران دیره به تانی سر رفت و شهر را بلا مدافع یافته بت جگر سوم را از جایش بر کند و بغزنه آورد و در چار سوی عام در معرض نظاره مردم در میدان افکند.

عنصری در این باره گوید:

از انکه جایگۀ حج هندوان بودی

بهار گنگ بکند و بهار تا نیسر

بتی که گفتند این است باش دیو بزرگ

خود آمده است و نگر داشت نقش او بتکر

سرش بغزنی بیفکند بر در میدان

از آن سپس که بد بود هند را مغفر