استوپه ئی که بانی آن کنیشکا است

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

درتاریخ افغانستان پیش ازاسلام دودمان کوشانی های بزرگ که ازآغازعهد مسیح تا سه قرن در افغانستان سلطنت کرده اند؛ نسبت به همه دودمانهای سلطنتی شهرت دارند. درمیان پادشاهان کوشانی نام کنیشکا همه نام های دیگررا تحت الشعاع قرارداده و با این که حقایق تاریخی مربوط باین پادشاه بزرگ هنوز آنطوریکه باید روشن نیست معذالک نام و نشان او بسیار بلند آوازه است و بحیث یک پادشاه ویک امپراطوربرقلمرو وسیعی سلطنت داشت که دامنه آن ازسواحل اکسوس (آمودریا) تا جمنا درقلب هند انبساط داشت.

بااین که ازروی مسکوکات واضح معلوم میشود که کنیشکا همه ادیان مروج درافغانستان آنوقت (قرن اول و دوم مسیحی) را آزاد گذشته و به همۀ مذاهب احترام میگذاشت بازهم او را هم پیرو وهم مشوق وهم بنیان گذاریک عده معابد واستوپه های بودائی میتوان شناخت ازنظردلچسپی ودل سوزی بامورد مذهبی هندی ها اورا به آشوکا پادشاه خاندان موریا و پیروان دیانت مسیحی اورا به کلودیس پادشاه فرانک ها مقایسه می کنند.

همه میدانیم که درافغانستان و مخصوصأ درنیمه شرقی خط بلخ – کندهاربقایای صدها معابد واستوپه های بودائی افتاده که هنوزباستان شناسی به شناختن همۀ آنها موفق نشده است. جای حیرت نیست که دربسیاری ازین اماکن بسیاری ازین معابد را به کنیشکا پادشاه بزرگ کوشانی نسبت میدهند البته درین نسبت ها داستان های فولکلوری و روایات عنعنوی بسیاردخیل است؛ ولی فورأ باید گفت که اول این داستان ها اغلب ریشه های قدیمی پیش ازاسلامی دارند و ثانیأ باستان شناسی درچندین موارد به داستان ها شکل حقایق داده است.

آنچه قابل توجه و دقت است این است که هرجا آبده بزرگ، استوپه بزرگ، مجسمۀ بزرگ بوده و یا بقایای آن دیده شده بنای آن را به کنیشکا پادشاه بزرگ کوشانی نسبت داده اند، ازبلخ تا ایبک و بامیان و بگرام و هده وپشاور وتاکزیلاومات و ماتورا یعنی ازکرانه های آمو دریا تا کرانه های جمنا درنقاط متعددی معابد و آبدات بزرگ بودائی را به این پادشاه نسبت داده و می دهند.


آیا درپشاوراستوپه بزرگ به بلندی چندین صدفت نساخته بود؟ درقرن هفت مسیحی هیوان تسنگ زایر چینی آنرا ندیده وقصه هائی دراطراف آن نقل نکرده است؟ 

وبالاخره درجعبه فلزی که شکل استوپه کوچکی را دارد و ازخرابه های همین استوپه کشف شده است صورت و نام کنیشکا نقش نیست؟

همین زایرچینی حین عبور ازبامیان نه گفته است که استوپه بزرگی که درهوای آزاد درمجاورت هیکل ۳۵ متری وجود داشت وبقایای آن هنوزهم درمیان کشت زارهاست با اراده یک پادشاه قدیمه ساخته شده واین پادشاه قدیمه را بحدس کنیشکا تصورنکرده اند آیا اصل بنای معبد سرخ کوتل درعصرکنیشکا تعمیر نشده ونام او درمرتبه درکتیبه بزرگی که ازآنجا بدست آمده تذکارنیافته؟

باساس این روایات وحکایات وحقایقی که بدست آمده واضح شده است که امپراطور کنیشکا دراعمار معابد مذهبی توجه زیاد داشت ودرپهنای امپراطور وسیع اومعابد و استوپه های زیادی به امرواراده او تعمیرشده بود.

یکی ازاستوپه های بسیاربزرگی که مخصوصأ به صفت (استوپه کنیشکا) یاد شده است؛ همین استوپه توپ دره است که دراطراف آن قبل برین مقاله ئی نشرکرده ام و درمجاورت چاریکاربه فاصله دوسه کیلومتری سرک واقع است و اخیرأ سرک مخصوص تا خود استوپه هم کشیده شده. راجع بانتساب این استوپه و اعمارآن به امرو اراده کنیشکای زایرچینی هیوان -تسنگ حین اقامت یک ماهه خویش در بگرام درمعبد یرغمل های چینی درپوزۀ (شترک) کوه پهلوان داستان هائی شنیده که مختصرآنرا اینجا شرح میدهیم: ازامکان بعید نیست که این داستان مربوط به کدام معبدی درگل بهاربوده باشد.

بطرف شمال غرب کاپیسی (بگرام پایتخت بهاری کنیشکا) بالای ستیغ کوه بربرف (کوه پغمان) حوضی بود و درآن حوض ناگاه ماران آبی زندگانی داشت. روزی دراثر دعای بد یکی ازشاگردان یک راهب بودائی ناگاه مریض شده مرد و جای او را ناگای دیگرگرفت واخیرالذکربرای اخذ انتقام روحانیون تمام ماران آبی را جمع کرد و به عناصر باد و باران که درتصرف او بود امرداد تا طوفان باد و سیل باران را جاری سازند تا معبدی که درپای کوه بود  ویران شود.

امپراطور وقت کنیشکا ازخرابی ناگهانی هوا و وزش باد سخت متعجب شده علت آن را استفسار کرد و چون ازمداخله (ناگا) شاه ماران آبی مطلع شد درصدد برآمد که درپای کوه مذکورمعبد مجلل و استوپه بزرگی به سازد که ۱۰۰ فت ارتفاع داشته باشد لذا معمارونجار وعمله و کارگران رابه نقطه مورد نظرفرستاد و ایشان شروع به کارکردند؛ لیکن هرقدرایشان آباد می کردند. عناصرمخربه شاه ماران آبی ویران کرده می رفت چنانچه شش مرتبه معبد و استوپه ئی درآنجا آباد کردند و هرشش مرتبه عناصرخراب کارشاه ماران آبی آنرا ویران کرد.

دفعه هفتم کنیشکا که امپراطورمقتدری بود بالا و لشکر به پای کوه آمده امرداد که حوض شاه ماران آبی را پرکنند. ناگاه درین فرصت خود را به مرد برهمنی تغیرشکل داد سرراه پادشاه ایستاد وازطریق عذر خواهی به پادشاه مقتدرپیش نهاد نمود که ازمقابله با شاه ماران آبی صرف نظرکند. شاه معذرت را نه پذیرفت و امرپرکردن حوض را صادرنمود ساعتی نگذشته بود که باد شدیدی که تنه های درخت های کهن را میکند دروزیدن شد و دراثرطوفان و باران شدید سیل عظیم ازفرازکوه به دره سرازیرشد ونزدیک بود که فیل ها و اسپ ها وسپاهان سلطان کوشانی را آب و باد مضمحل سازد.

کنیشکا که هم پادشاه وهم مردمتدینی بود به خواندان اوارد مذهبی شروع کرد واعمال حسنه خود را شفیع  آورد ازشدت قهرازبالای شانه های شاه شعله های آتش زبانه کشید (دربعضی سکه ها شعله های آتش بالای شانه های شاه معلوم می شود) ناگاه ازدیدن این منظرباد و باران را متوقف ساخت و بازخود را به پیرمرد برهمنی تغییرشکل داده بحضورپادشاه آمد وعرض کرد که من شاه ماران آبی هستم و حاضر شده ام طوق اطاعت شاه را درگردن نهم. پادشاه بزرگ کوشانی معذرت ناگا را پذیرفت آنگاه شاه ماران آبی بعرض رسانید که چون فطرتآ ماران آبی به طبیعت هستند مبادا که خود خواهی و فراموشی بازمرا به سرکشی وا دارد لذا ازحضورشاه خواهشمندم که اگربازتعمیرمعبد واستوپه ئی را درپای کوه را اراده دارند یک زنگ بزرگ درپایتخت (بگرام) وضع کنند وآنگاه عمله را امرتعمیربدهند وهرروزیکنفر راهب را مامورسازند که اگرابری بالای ستیغ کوه به بیند فوری زنگ را به صدا درآورد تا عظمت سلطان و خاطره ملاقات ما تجدید شود وعناصرمخربه باد وباران به خراب کاری دست نزنند و امپراطورکنیشکا امرساختن زنگ بزرگی را داد وآنرا دربگرام آویزان کردند وبدین ترتیب درحالی که صدای زنگ سلطانی در دره ها و کوههای چارطرف می پچید کارگران پادشاهی معبد و استوپه بزرگ و بلندی را درجناح غربی پایتخت ساختند.

این استوپه بزرگ همان استوپه گل دره است که الان (۷۵) مترطول احاط قسمت استوانه ئی بدنه آنست و حتمأ صد فت یعنی درحدود ۳۵ مترارتفاع داشت ومانند مجسمه های عظیم بودا دربامیان ازآبادات شگفت آورعصربودائی افغانستان محسوب می شود. فاصله آن ازبگرام ۱۲ کیلومتر وازچاریکار ۳ کیلومتر است. به اساس داستانی که نقل شد زایرچینی هیوان-تسنگ بانی آنرا شخص کنیشکا میشمارد و دراکثر ماخذ استوپه مذکوربه صفت استوپه (کنیشکا) یاد شده وماهم می توانیم استوپه توپ دره را به صفت (استوپه کنیشکا) بخوانیم و سیاحان ودانشمندان داخلی و خارجی رابه دیدن آن تشویق کنیم.

۱۲/۴/۳۷