32

در بیان متهم ساختن مدعیان میر صاحب

از کتاب: تازه نوای معارک

در بیان (۱) متهم ساختن مدعیان میر صاحب بهادر را به کشید ورق مصحف از عهد نامه

و در اعتبار آوردن قول مدعیان سر کار انگریز بهادر، و نمک بحرامی شیخ علی حسن و نوازشات میر صاحب بهادر باو [و غیره, ]

مشیر(۲)قلم که ناظم و لایت سخن دانی است، قلم این مدعا را چی در حیز (۳) تصرف بیان آورده میشود که: برجهان واضح و لایح است، که میر صاحب میر علی مراد خا بهادر با سرکار انگلیسه بهادر در ایام تسخیر ملک سندهـ چقدر جانفشای ها از جان و مال و تدبیر فرزانه نموده، چنانچه سرکار انگریز بهادر صدافت اخلاص و حسن خدمات میر صاحب ممدوح دیده، بمد نظر حصول مدعای خود هزار گونه تعظیمات و تکریمات میر صاحب ممدوح معظم الیه می نمودند. و بوقت تشریف فرمای میر صاحب بهادر، برای ملاقات صاحبان عالیشا شلک اتواپ سلامی میکردند. و بر میز طعام خوری بیحجاب 

---------------------------------------------------- 

(۱)این عنواان در ج نیست.

(۲)ک: مبشر

(۳)ک: خبر.

میر صاحب را جای میدادند، که طعام خود را طلبانیده، یکجا با صاحبا عالیشان نوش [جان میکردند و جرعه نوش] بادۀ صحبت رنگین یکدیگر گردیده، سر خوش بادۀ نشاط میشدند. و اینچنین [شیرازۀ رساله مروت و یگا وجودی,,]مابین صاحبان انگریز و میر صاحب بهادر مستحکم و مربوط بود، که از کشاکش هیچ حوادث نا منظم شدنی نبود بلکه دولت طرفین واحد بود.

با وصف این همه صورت اتحاد چگونه شد که اینچنین امیر صاحب عز و تمکین را به قول و فعل مدعیان نمک بحرامی که داستان دستان طرازی آنها علحده در این رساله مندجر است، از رتبه و مرتبه عزت و ریاست اداختند؟ صورت این معنی در مرآت خاطر جهانیا عجب جلوه عبرت میدهد. صورت این معنی در مرآت خاطر جهایان عجب جلوۀ عبرت میدهد. و تمثال ای حقایق در آئینۀ خیال ضمیر عالم و عالمیان غریب چهرۀ حیرت مینماید.

شیخ علی حسن در اول چه بود، و چه مرتبه داشت؟ و از کیمیای نظر میر صاحب بچه قدر و مرتبه رسیدهف که زمام اختیار تمام ملک میر صاحب بهادر، بدست اقتدار او بود یک علحده سرکار خود بنا کرده بود، که وقت داخل شد مکان [ببرلوی] شلک اتواپ سلامی میکنانید، که صاحبا انگریز صدای توپ های او واقعۀ چهاونی سکهر بگوش خود می شنیدند.

از آنجا که شیخ مذکور، به غرور نفس خطا کار، هوای بلند پروازی در سر گرفته، طریقۀ نمک بحرامی در پیش گرفت، چنانچه بر طرفی او نیز بموجب صلاح و رفاقت سر کار [صاحب انگریز بهادر صورت وقوع گرفته باوجود ای همه حال هرگاه میر صاحب ورق عهد نامه از کلام الله کشیده، و دیگر ورق میر صاحب بجایش داخل نموده بود، پس ورق اول چرا بدست شیخ مذکور میداد در ساعت اورا پاره پاره نموده(۱) گم میکرد، و یا جای نگهداشت ورق مذکور پیش میر صاحب بهادر نبود؟ [و اگر بسبب] اعتبار مختار کاری بشیخ مذکور میداد، پس از ممر عدم افشای راز با شیخ مذکور طریقۀ سلوک میگرفت.

و میر صاحب بهادر ماشالله در مراتب عقل و دانشف افلاطون زمان و در مراسم فهم و حکمت لقمان دوران پیش حکمت میر صاحب بهادر گرفتن ورق مصحف مملو عهد نامه از شیخ مذکور چه امر بود؟ بیک اشارۀ ابروی ذهن مستقیم خود ازو میگرفت.

اما میر صاحب بهادر، باین همه شان و شوکت بلند ناموسی اقبال، چگونه جعل سازی (۲) ورق کلام الله می نمود؟ [ظهور] این معنی در نظر حقایق شناسان معنی امتیاز جلوۀ صدق  نمیدهد. این همه از فریب بازی و خدعه طرازی شیخ مذکور توان گفت. از آنجا که درخت نیکو کاری را بار سعادت 

-------------------------------------------------------- 

(۱)الف: کرده.

(۲)ک: جفا سازی [؟]

در بار، و جفاکاری (۱) را مکافات در پی است اهل ادراک و داش خوب قیاس نمایند، که بعد این افترا نسبت بمیر صاحب بهادرف مدعیان کاذبا میر صاحب بهادر کجا رفتند؟ و در طرفة العین بر طرفی مدعیان میر صاحب بهادر از عهده [جات] گردیده که تجربۀ هر خاص و عام شده، که بیا آن علحده رقم زدۀ تعالی کلک عبرت سلک گردیده.

حق سبحانه تعالی منتقم حقیقی است. باوجودیکه که " کرد و نیافت" با وصف زود خراب شدن و راه عدم گرفتن مدعیان میر صاحب بهادر، که عبرت افزای دیدۀ جهان و جهانیان است، چه نحو شد که قول اینچین مدعیان کاذبا از چه روی  و چه دانست و کدام عدالت و انصاف در سر کار انگلیسۀ بهادر صورت تصدیق گرفته؟ که میر صاحب بهادر را از عهدۀ ریاست بر طرف نمودند(۲). و ملکش را بافترای مدعی و کاذبین غصبیده گرفتند(۳) جای افسوس [است].

اگر چه ای ملک را میر صاحب تن تها نمی خورد، مقسوم چندین هزار عالم بود، و هم در مصارف خدمات  سر کار اگریز بهادر می آورد. پس برین عدل و انصاف سر کار انگلیسه بهادر بیاد گریست. ای چه انصاف [و عدل و چه مذهب] و چه ملت بی تکلف که جای تحسین است!!!

--------------------------------------------------- 

(۱)الف، خطا کاری.

(۲)الف: نمودن.

(۳)الف، ج: گرفتن.