دختران ملت
از کتاب: دیوان علامه اقبال لاهوری
، مثنوی
بهل ای دخترک این دلبری ها
مسلمان را نه زیبد کافری ها
منه دل بر جمال غازه پرورد
بیاموز از نگه غارت گری ها
***
نگاه تست شمشیر خدا داد
بزخمش جان ما را حق بماداد
دل کامل عیار آن پاک جان برد
که تیغ خویش را آب از حیا داد
ضمیر عصر حاضر بی نقاب است
گشادش در نمود رنگ و آب است
جهانتابی زنور حق بیاموز
که او باصد تجلی در حجاب است
***
جهان را محکمی از امهات است
نهاد شان امین ممکنات است
چه پیش آید چه پیش افتادد اورا
توان دید از جبین امهاتش
***
اگر پندی ز درویشی پذیری
هزار امت بمیرد تو نه میری
بتولی باش و پنهان شو ازین عصر
که در آغوش شبیری بگیری
***
زشام ما برون آور سحر را
به قرآن باز خوان اهل نظر را
تو میدانی که سوز قرآت تو
دگر گون کرد تقدیر عمر (۱)