111

افغانستان در آغاز سدۀ بیستم

از کتاب: دورۀ امانی
03 January 1990

در دوا سدۀ  نزدهم و تا سال۱۹۱۹ که مردم افغانستان با سومین ستیزۀ پیروزمند استعما ر برتانوی را شکست دادند و به آزادی کامل سیاسی دست یافتند امرای کشور به میل و یا اکراه در گره پیمان با استعمار بسته بودند و آن پیمانها بقای قدرت را در هیچ دستی ضمانت نمی کرد و در اصل قفلی برای دروازه شمال غربی هند بود و سنگی فراپای مردم ما که نمی توانستند به آزادی و به خواست خود راه زنده گی را بر گزینند و آزادانه در مسیر تر قی کشورگام ها یی بر دارند. دست استعمار در آن سالها با مقدرات افغانستان بازی های آتشنا کی کرد، تاحد تجاوزهای مسلحانه سالهای ۱۸۳۸ و۱۸۳۹ و۱۸۷۸ و ۱۸۷۹ که در تاریخ به نام جنگهای اول و دوم افغان و انگلیس نا میده شده است اقشار و طبقات باشنده این مرز بوم در آن نبرد نامیده های دفاعی برای آزاد کردن هرو جب زمین بهترین فرزندان خود را از دست دادند. در آغاز سدۀ بیستم که زیر تاثیر اصلاحات اقتصادی زمان امیر شير علي وامیر عبدالر حمن پویاییی درسطح روشنفکر تازۀ سر بر آورده بوجود آمده بود - با اثر پذیری از انقلابات دموكرا تيک کشورهای همسایه و نا استواری مکرر در بارها در برابر مدا خله و تجاوزهای استعمار و خودسری های امرا در کار کشور داری سرشت حکومت ها توجه روشنفکران نورسیده نماینده سر ما یداری را بخود خواند . امیر حبیب الله با اثر پذیری از آراء روشنفکران زمان خود به اصلاحات روبنایی دست یازید در سال ۱۳۲۲ مکتب حبیبیه را اساس نهاد این مکتب که در تاسیس آن مساعی و تشویق روشنفکرا ن آزادی خواه وترقی طلبی چون مولوی عبدالرب پسر مولوی عبدالروف ملای حضور ، مولوی محمد سرور متخلص به واصف پسر مولوی احمد جانخان ،الكوزى ملاسعدالدین قاضی القضات ودوكتور عبدالغنی ومولوی نجف على دانشمندان هندی سزاوار یاد کرد است ، پسان ها کانون تلاشهای آزادیخواهانه گردید و بسیاری جنبش های سیاسی از آن جابر خاست. در عهد امیر حبیب الله در بخش آبادی کشور کارهایی صورت گرفت پلها و جادههایی ساخته شد . تلفون وموتر در همان زمان به زنده گی جامعه افغانی وارد گردید . امور مراسلات تنظیم یافت و به تاسیس موسسات خیربه توجه گماشته شد، مثلا باری امیر در باغ ارگ نمایشگاه آثار عکاسی خود را با ز کردو خواست که تماشا کننده گان از آن آثار بخرند و پول بدست آمده در گشایش یتیم خانه یی به مصر ف برسد .در امور مملکت داری القاب و عناوینی چون امين المكاتيب - اشيک اقاسی ملکی اشيک اقاسی نظامی سر کرده، دار العدا لت حضور و دیگر ، در اسناد مربوط به آن دوره به نظر میخورد اما اصل آن است که تمام کارهای ادارۀ کشور در کف اراده شخص امیر بود و ی خود یا گاهی با استشاره از مصاحبین و یاوران خویش تصمیم میگرفت.در باز پسین سالهای نخستین دهۀ امارت امير حبيب الله مولوی عبدالروف ملای حضور( متولد در ۱۲۶۷ هـ. ق. ومتو فی در ۱۳۳۳) که در دربار ضیاء الملة بود و در آنوقت کتابی هم به نام " كلمات امير البلادفی ترغيب الى الجهاد " تالیف کرده بود  پیشنهادی در یازده بند به سردار عبدالقدوس اعتماد الدو له سپردو با آن امتیاز نشر جریده یی را بنام " سراج الاخبار افغانستان " در خواست کرد این اقدا معنای گشودن راه پیگار آشکارا با پایگاه های استعمار در داخل و تلاش سپردن قدرت به دست قانون را داشت. جمعیت پیش تاز " انجمن سراج الاخبار" در سر پیشتاز مقاله نخستین شماره جریده که آخرین هم ،بود هدف های خویش را چنین برشمرد : ".... با یدفرزانگان داخلی علاقه مملکت از اطوار و آراء اهل عالم و بلندی ایشان از حضیض ضعف و پستی و وحشت وزیر دستی به اوج مرتبه نازونعمت واقتدار و سلطنت وو سعت تدریجی منافع وممالک و رفعت روزافزون مداخل ومسالک در بحر و كره خاک آگاهی یابند... عزم تکمیل قواعد تمدن بشری و تحسین قوانین معیشت و تزئین مصاحبت ومعاشرت ایشان جزم گردد ". این هدفها در نظر امیر زیان آور نیامد و بنابر آن به انجمن اجازه داد که به نشر جریده بپردازد. روز پنجشنبه ۱۱ جوزا ی سا ل ۱۹۰۶ م نخستین شمارۀ جريد . چاپ شد و اما دریغ که از چاپ شماره های بعدی جلو گیری " سراج الاخبار افغانستان" ۱۶ صفحه داشت وقرار کردند. بود در هر پانزده روز نشر شود اعضای انجمن که نشر اخبار را به عهده داشتند عبارت بودند از :

۱- مولوی عبدالروف مد ير و موسس.

۲- مولوی نجف على نائب مدير.

۳- مولوی محمد سرور واصف پسر احمد جان الکوزی محرر.

٤- غلام نقشبند خان حاجی باشی ترجمان ترکی.

۵- منشی حافظ حیدر علیخان متمم .

۶ - عبد الرحمان بیگ و عبدالرحیم بیگ تر جما نا ن ترکی.

۷- میرزا غلام قادر خان و میرزا محمد اسحاق خان کا تبان کایی نویس . ۸- قارى نيک محمد مصحح . با قطع نشر جریده اعضا ی" انجمن سراج الاخبار " دست از تلاش نکشیدند و جمعیت مشروطه خواهان را که بنام "اخوان افغان " یاد می شد سازمان بخشیدند و به کوشش های پنهانی دست بردند. تکاپوی سه ساله مشروطه خواهان نماینده گان دسته های مختلف اجتما عى ر ادر حلقه جمعیت کشاند تا آنکه در سال  ۱۹۰۹م امر انحلال جمعیت داده شد و اکثر اعضای برازنده آن زندانی شدند و تعدادی هم محكوم به عدا گردیدند . کسانیکه بعد از یکی دو سال از زندان رها شدند و آنا نیکه اصلا به چنگ نیامده بودند با جوانانی تازه دم مبارزه را ادامه دادند. این دومین مرحله کارو یا تشكل مجدد " اخوان افغان" در آثار شرق شناسان شوروی به نام " جوانان افغان " یاد شده است و من هم د رمقاله های خود این اصطلاح را به کار برده ام . با انتشار یافتن " جرید سراج الاخبار" افغانیه در سال ۱۹۱۱که امتیاز نشر آنرا محمود طرزی متولد در ۱۸۶۵ و متوفی در ۱۹۳۳) از امیر حبیب الله حاصل کرد جمعیت " اخوان افغان " وسیله یی برای پخش عقاید خود بدست آورد مگر مبارزات مخفی همچنان ادامه داشت جمعیت " اخوان افغان"  از حلقه های ده نفری تشکیل شده بود كه يك حلقه اعضای حلقه د دیگر راخوب نمیشناخت بنا به گفته میرسید قاسم خان که یکی از چهره های درخشان جمعیت بود سردار عبدالر حمن خان عضو هیئت مدیره حزب وراهبر یکی از حلقه های ده نفرى باعين الدو له شهزا ده امان الله خان دوستی نزديک داشت که به عقیده میرسید قاسم خان ،امان الله خان عضو حلقه سردار مذکور بوده است. در سال ۱۹۱۸سوء قصد علیه امیر حبیب الله عبدالر حمن افغان

وشماری دیگر را به زندان برد. در آن جمله عبدالهادی پریشان داوی نیز مدتی محبوس شد . به قول خود داوی در واقع بنا بر نشر مخمس "بد نبود" در سراج الاخبار امیر از وی دل آزرده داشت. ویاد داشت داده بود که : "پریشان کیست گرفتار شود " در سال ۱۹۱۹ امیر حبیب الله در شکار گاه کله گوش به قتل رسید و امارت به فرزندش عین الدو له امان الله که در زمان فوت پدر نیابت او را در کابل به عهده داشت انتقال یافت.