32

مسئله پامیر و موافقه نامه ۱۸۹۵ م

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان ، فصل پنجم

بعد از امضای پروتوکول ۱۸۸۶م و تحدید خطوط سرحدی شمال افغانستان توقع میرفت که مسئلۀ افغان که همواره روابط روسیه و بریتانیه را تیره میداشت، برای ابد ختم شده است . ولی این وضع دیری دوام نکرد و در اوقات ویسرائی لارد لانسدون Lonsdowne و آغاز ۱۸۸۸م باز به میان آمده و روابط این ویسرا با امیر در کمال تیرگی بود. علت این تیرگی غیر دوستانه چنین بود، که امیر عبدالرحمن از تمدید خطوط آهن انگلیسی به چمن و احتمال حمله لشکر انگلیسی بر کندهار و کابل ترسیده1 و از ویسرای خواهش مذاکرات را دران باره نمود، ولی لانسدون این خواهش را رد کرد. این شخص با امیر عبدالرحمن نظر خوبی نداشت و حتی وقتی او را یک "وحشی فتنه جوی بدگمانی" خوانده بود2 و این وضع بر وخامت اوضاع افزوده، و نظر به تجارب سابقه باز احتمال تصادم سیاسی انگلیس و روسیه میرفت، تا که در سنه ۱۸۹۰م آثار این تیرگی در منطقه ایکه خارج "مناطق خطرناک" بوده ظهور نمود. هنگامیکه موافقه نامه ۱۸۷۳م امضا شد، سرحدات شمالی کشور امیر با اهمال و سهل انگاری نا معین گذاشته شده حصۀ اعظم خطوط سرحدی بطور مبهم مانده بود ،و در سال ۱۸۸۰ صرف سرحدات بین هریرود و دریای آمو معین شد. ولی حصص نا معین "بام دنیا" که در نظر بریتانیا خط طبیعی مدافعه بوده، نیز مهمل گذاشتند، ولی امیر چنین نظری نداشت چنانچه در کنفرانس راولپندی ۱۸۸۵م تاکید نمود، که باید پامیر برای دفاع پیشقدمی روسیه اشغال گردد.3 اما روسیان نیز از مدتی فعالیت های خود را در پامیر به عمل آورده و در سنه ۱۸۷۶م یکی از افسران روسی سکوبیلف Skobeleff بر کوهسار الای Alai پامیر لشکر کشی نموده و اراضی شمالی پامیر را به امپراطوری زار ملحق کرده بود4 و کنج کاوان روسی با سرعت به کشف منابع آبهای آمو و نقشه برداران آن سر زمین دشوار گذار می پرداختند و با وضع اسرار آمیز مبادی استقرار حکومت زار روس را دران کوهسار می گذاشتند، تا که بالآخر قدمی فراتر نهاده و یک نفر افسر قزاق گرومب چیوسکی از هندوکش گذشته و سرحدات کشمیر را تحت خطر انداخت.


تا سال ۱۸۹۱م این جستجوهای روسیه در پامیر بنظر دقت دیده نشد، و درین هنگام یک نفر افسر بریتانوی کاپیتن ینگسبند Younghusband از طرف اداره انتلیجینت هند به وظایف خاصی گماشته شده و سر زمین های شمالی همالیه را کشف و تحقیق میکرد، با دسته قوای روسی تحت اداره کلنل یا نوف Yanoff در وادی واخان و قریه ریگستان بوزای گمبذ 

بر خورد6 و ملاقات اولین این رقیبان انگلیسی و روسی دوستانه بود، ولی این فضا کمی بعد بهم خورد، و یانوف اظهار داشت که گورنر جنرال از تاشکند به وی حکمی داده که ینگسبند را دستگیر نموده و به مرغیلان بفرستد. و الا ازو تعهد تحریری را بگیرد که بار دیگر اراضی مجاور سکونت افسران روسی را سیاحت ننماید و باین سر زمین روسیه نیاید.7 چون ینگسبند قوای مقابل را فایق دید، بوزای گمبذ را ترک داده و به تغدوم باش پامیر بر گشت و درینجا اطلاع گرفت که روسیان از درۀ کورابهت هندوکش را عبور نموده و بعد از سپری نمودن وادی یاخون مربوط چترال باز از هندوکش گذشته و در سرزمین امیر به علی چور پامیر رفته اند.8

اخبار راندن کاپیتن ینگسبند از پامیر در انگلستان انز جاری را ایجاد نمود9 و آنرا نقض تعهدات دولت روسیه و موافقه سرحدی ۱۸۷۳م پنداشتند10 زیرا در نظر انگلیسیان گویا به موجب این موافقه روسیان نمی توانستند که از سر زمین های نبعان دریای آمو نزدیک سری قول (جهیل وکتوریا) تجاوز نمایند11 و افسران روسیه اکنون به موجب قوانین بین المللی خاطی اند که بحکم کابینه امپراطوری روسیه چنین تجاوزی را کرده اند.




در نتیجه این وقایع حکومت هند بریتانوی بر حکمران هنزا که خود را حامی روسیه نشان میداد، لشکر کشی فوری نموده و آن سر زمین را اشغال کردند، ولی باین هم قناعت ننموده و در سنه ۱۸۹۲م باز مسئله آسیای میانه را از سر نو تجدید و یک سلسله مذاکراتی را آغاز نمودند که نتیجه آن باز قدمهای نوینی بود که انگلیس و روسیه برای استماله و رضا جوئی استعماری هم دیگر فرا برداشتند.

اوضاع ۱۸۹۲ تا ۱۸۹۵ کم کم از مدار خاص صلح خواهی رضاجویانه منحرف گردیده و بر تمایلات سرد زمامداران ملکی، خواهشهای گرم محافل عسکری غالب آمد و پرنس لوبینو روستوسکی Lobanov-Rostosky آنرا سیاست خارجی روسیه در شرف تحول خواند که با مرگ الکسندر سوم و تقرر وزرای لایق اینک سیاست "احتیاط متودیک" که فضای پالیسی آسیائی روسیه را در عصر زمامداری گورچاکوف و گیرس فرا گرفته بود از بین خواهد رفت.به هر صورت: سیاست بر همان منوال نماند، و در بحبوحۀ مذاکرات پامیر (اگست ۱۸۹۳م) اختلاف نظر رجال روسی ظهور کرد چنانچه مغایرت آرای وزارت حربیه و وزارت خارجه روسیه بارها در اطلاعات سیاسی مسیو دی ستال de Staal ضبط گردیده است.


و کونت کا پنست Kapnist متصدی موقتی امور وزارت خارجه روسیه با خشم و غضب رویۀ وزیر حربیه خود را احتیاط "حمارانه" خوانده بود.