مهاجرت اریاها از اریانا بطرف هند و فارس

از کتاب: تاریخ افغانستان

بطرف هند: قراریکه در سراین فصل دیدیم آریاها پیشتر از عصر ویدی و در طی این دوره در اراضی دو طرف شمال و جنو ب هندوکش منتشر شده و در اواخر عصر "ریگ وید" شاخه هائی از راه های طبیعی یعنی مجرای رودخانه هائی که بطرف شرق و جنوب و جنوب غرب آریانا جاری هستند جانب حوزه سندهو (سند) و در ماورای شرقی آن منتشر شدند در این شبهه ئی نیست که بعضی از شاخه های آریاها از صفحات جنوب هندوکش یکد فعه و به یک زمان بطرف حوزۀ سند رهسپار نشده اند بلکه آهسته آهسته و بصورت غیر محسوس تغیر محل داده اند و رودخانه های کوبها ( کابل ) کرومو (کرم) گومانی ( گومل ) راسا ( کنر) سوتی (سوات) سراسواتی (ارغنداب) هر کدام آن مدتهای طولانی ایشان را متوقف ساخته، چنانچه در موضوع سرودهای جنوب هندوکش متذکر شدیم که هر یک از رودخانه های مذکور آنقدر قبایل مهاجر را متوقف ساخته بود که کنار آن یک سلسله سرودها بسرایند و مدرسۀ ادبی بمیان آ رند. بهر حال آریاهای مهاجر در سیر حرکت خود بطرف شرق آریانا به رودخانه بزرگی رسیدند که آنرا محض رودخانه یعنی "سندهو" یاد کردند و مدت مدیدی در کنار این رودخانه بزرگ و تاریخی که سرحد طبیعی آریانا و اراضی ما و رای شرقی آن شمرده میشد متوقف شدند و یک سلسله خاطرات توقف نسبتاً طولانی شان را درین علاقه ثابت میسازد. در میان قبایل آریائی کتله باختری که از همه پیشتر وارد سواحل سندهو شد قبیله معروف بهارته و عشایر مربوطه آنست. همین قسم یکعده قبایلی که در جنگ های "ده قبیله" ذکر شده اند از همه پیشتر کنار سندهو رسیدند. چون قبیلۀ بهاراته از روی عده وقوه نسبت به دیگران تفوق داشتند از راهای شرقی و جنوبی وارد حوزه سند شدند و در ماورای شرقی آن پیش رفتند. 


بهارانه و رشه: قبایل آریائی که کنار رودخانه بزرگ شرقی آریانا رسیدند آنرا محض به اسم عام رودخانۀ (سندهو) یاد کردند. ایشان سرزمینی را که بطرف شرق این رود خانه افتاده بود نمیشناختند و اراضی مذکور نام مشخصى نداشت تا اینکه پیش رفته و از ممیزات طبیعی آن آگاه شدند. چنین معلوم میشود که قبیلۀ "بهاراته" که پیشتر حرکت آنها را از بخدی به جنوب هندوکش شرح دادیم با نیرو و اقتداری که داشتند قبایل دیگر مهاجر آریائی را در خاک های ماورای شرقی سندهو تحت تاثیر خود گرفتند ازین رو تمام داستان های رزمی قبایل آریائی که حین حرکت آنها بطرف شرق بمیان آمده همه بلا استثنا بنام قبیلۀ "بهاراته" به اسم "مها بهاراته" یعنی "بهارته های بزرگ" موسوم شد. چیز بزرگ دیگری که عظمت این قبیله را نشان میدهد این است که ایشان با انتشار خود در ماورای شرق سندهو اراضی بین این رودخانه و گنگارا بنام "بهاراته ورشه" یا "بهاراته ورته" یعنی "چراگاه بهاراته" یاد کردند و این اولین نام جامع و بزرگ و مشخصی است که برای هند داده شده و موسیو سیلون لوی هند شناس معروف فرانسوی اظهار میدارد که "بهاراته ورشه" اولین نام ملی هند است قراریکه در کتاب آریانا هم شرح داده ام "بهاراته ورشه" مرکب از دو کلمه است یکی (بهاراته) که اسم خاص قبیلۀ موصوف است و دیگر کلمه (ورشه) که در پښتوی حوزه اراکوزی تلفظ و مفهوم قدیم خو در امحافظه کرده است. (ورشه) بصورت "ورشو"" در پښتوی حوزۀ ارغنداب "چراگاه" معنی دارد و به این ترتیب اسم مرکبۀ (بهارانه ورشه) را میتوان "چرا گاه بهاراته" ترجمه نمود حینیکه بهاراته ها با حیوانات خود از آریانا به اراضی ماورای شرقی سندهو منتشر شدند خاک حوزۀ سند و ماورای آنرا بنام چراگاه خود موسوم ساختند و "بهاراته ورشه" اولین نام ملی هند شد. کلمۀ هند قراریکه پیشتر در یکی از پاورقی ها ذکر شده اسمی است که از روی کلمۀ "سندهو" نام آریائی رودخانه سند بمیان آمده است.


داسیو: آریاهای مهاجر وقتیکه از سرحد تاریخی آریانا یعنی رود سندهو بطرف شرق پیش رفتند با ساکنین محلی و بومی هند مصادف شدند و ایشان را بنام "داسیو" یاد کردند. آریا و داسیو دو کلمۀ بزرگ و عمومی است که در سرودهای ویدی هزاران مرتبه تکرار شده قراریکه از مندرجات سرودها معلوم میشود آریا های عصر ویدی داسیوها را بنظر تنفر میدیدند و چون سرودها بیشتر جنبۀ مذهبی دارد اختلاف کتلۀ آریا و داسیو در اوائل امر بیشتر از جنبۀ معتقدات معلوم میشود زیرا ایشان را به صفت "بی دین" "دشمن ارباب انواع" "کسانیکه قربانی نمیدهند" تلقی کرده اند. علاوه بر اختلاف عقیده از روی قیافه و چهره و رنگ پوست بدن هم میان آریاها و داسیوها اختلاف بوده چنانچه ازین نقطۀ نظر میتوان از سرودها دو علامه ممیزۀ آنها را بیرون کشید، یکی سیاهی پوست بدن و دیگر پهنائی دماغ. 

در ین شبهه نیست که این دو چیز در مشخصات نژادی بی تاثیر نیست و در اکثر موارد در جملۀ عوامل تمیز تیپ های نژادی محسوب میشود. سیاهی پوست داسیو در سرودها چندین جا تکرار شده و درین شبهۀ نمیماند که نسبت به پوست آریاهای مهاجر پوست بدن داسیوهای بومی هند سیاه بود چنانچه یکی از سرودها گوید "ای اندرا آریاها را که قربانی میدهند در جنگ ها محافظه کن. اندرا برای آریا هزاران کمک در طى محاربات، همان محارباتی که منبع افتخارات است میرساند برای مفاد مانو، اندرا،  بی دین ها را به اطاعت وادار ساخت و دشمنی را که پوست اوسیاه است هلاک نمود" مانو در سرود ها پدر آریا خوانده شده و دشمنان پوست سیاه عبارت از همان داسیوها میباشند.

در جای دیگر آریا بنام "پوست سفید" در مقابل دانیو دریک جمله آمده و واضحتر مقابله آریا وداسیورا وانمود میکند. "در اثر تقاضای زیاد اندرا و به تعقیب او ماروت تندرو برداسپوها وسیموها حمله کرد، ایشان را با ضربات رعد خود هلاک ساخت و کشت زارهای ایشان را میان دوستان پوست سفید خود تقسیم نمود، از روی این دو جمله معلوم میشود که یکی از علایم ممیز نژادی آریا و داسیوهای هندی رنگ پوست بود.

همین قسم شکل دماغ داسیو و پهنائی آن جلب نظر شعرای آریائی را نموده و آنرا در مقابل دماغ بلند و باریک خود علامه ممیزه قرار داده انداز روی این دو صفت نژادی سیاهی رنگ پوست و کلفتی و پهنائی دماغ مدققین عموماً به این نتیجه رسیده اند که داسیوها یعنی باشندگان پنجاب قبل از ورود آریاها از آریانا عبارت از همان اقوام بو میسیاه پوستی بود که مدققین اروپائی عموماً ایشان را بنام در اویدی یاد میکنند. میان داسیوها و آریاهای مهاجر جن گهای خیلی سخت و خونینی بعمل آمده است. از بعض اشارات سرودها معلوم میشود که داسیوها خیلی متعدد و مقتدر بودند و قلعه های جنگی و مستحکم زیاد در حوزۀ پنجاب داشتند چنانچه به بعض روئسای آنها ۹۹ و ۱۰۰ قلعه نسبت داده شده است و مقصد از آن اشاره به تعداد زیاد قلعه های آنها میباشد داسیوها در جنگ ها مقابله های خیلی شدیدی کرده و خساراتی به آریاها هم رسانیده اند چنانچه این مطلب از بعض سرودها معلوم میشود و آریاها از ارباب انواع خود مخصوصاً از "اندرا" و "اگنی" حیوانات و رمه های از دست رفته خودرا مجدداً مطالبه میکنند. حال داسیو ها در اثر فشار لا ینقطع و ورود مهاجرین جدید آریائی.

بعد از مقابله های چندین قرنه اول به کوه های شمال پنجاب پناه گزین شدند و آخر آنجا را به تدریج ترک گفته و راه قسمت های جنوبی هند را پیش گرفتند. یکی از عکس العمل های بزرگ تصادم آریا و داسیو در خاک هند ظهور طبقات یا "کست" است که پیشتر هم بدان اشاره شد و علت مهم ظهور آن تصادم باداسیوها بود زیرا آریاها برای محافظه عرق و خون خود حتی المقدور کوشش داشتند که با داسیوها مخلوط نشوند و به این ترتیب طبقات چهار گانه برهمانا (روحانیون) کشاتر یا (جنگجویان) ویسیا (اهل حرفه) و سود را یا طبقه پست اجوت بمیان آمد.

 شاخه غر بی یا آمادی و پارسوا: همان طور که آریا ها از بخدی به جنوب هندوکش منتشر شده و شاخه بطرف شرق در خاک های هند پراگنده شد بعد از دو هزار ق م که آنرا مبداء حرکت و مهاجرت ها از بخدی میدانند شاخه ها یا موج هائی هم مجرای رودخانه های هریرود و هیرمند و فراه رود را که از کوه پایه های آریانا بطرف غرب و جنوب غرب سیر میکنند تعقیب نموده و به ماورای غربی دشت لوط حالیه پراگنده شدند. مهمترین قبایل آریائی که از آریانا بطرف غرب مهاجرت نمودند قبایل "امادی" و "پارسوا" یعنی مادها و فارسی ها است که با عشایر متعلقه وحیوانات خود از کوه پایه های "مهد آریائی" یعنی آریانا به تجسس علف چر و چراگاه بطرف غرب رفتند. در فصل اول مختصراً اشاره نمودیم که در حوالی سه هزار سال ق م متهاجمینی از حوالی بین النهرین به اراضی جنوب خزر پیدا شده و مدنیتی با خود آوردند که آنرا "پروتو عیلامی" گویند. بهمین ترتیب سامی ها از بین النهرین بطرف شرق پیش آمده و بخاک های فارس جای گرفتند. علاوه برین در سواحل خلیج فارس سیاه پوستانی هم زندگانی داشتند که اصلیت آنها چندان معلوم نیست. اشوری ها که از روی نژاد سامی بودند در خاک های که پسان بنام مدیا وفارس شهرت یافت مستقر شده و قرن ها در آن قطعات حاکمیت مدنی وسلطه سیاسی داشتند. این وضعیت یعنی زندگانی اقوام عناصر سامی در این علاقه ها دوام داشت تا اینکه شاخه های آریائی از طرف مشرق یعنی از آریانا در حوالی دو هزار ق م بنای مهاجرت را بطرف غرب گذاشته و با عناصر نژاد سامی مقابل شدند. پیشتر در فصل اول دیدیم که قرار تحقیقاتی که در زمینه قبل التاریخ در حوالی کاشان و دیگر نقاط فارس بعمل آمده علایم ظهور قوم جدید که غالباً آریاها باشند در حوالی هزار ق م در ان دیار پیدا شده است. این آریاها از کانون سامی یعنی از بین النهرین واراضی متصل شبه جزیره عربستان پیش نیامده اند بلکه قراریکه آئین و عقاید و زبان و عادات و هزار چیز دیگر وانمود میکند از کتله آریاهای باختری شاخه های در حوالی ۲۰۰۰۰ ق م جدا شده و در امتداد راهای طبیعی یعنی مجرای رودخانه هائی که از آریانا بطرف غرب میرود بحرکت آمدند و آهسته آهسته به اراضی ماورای دشت لوط پراگند شدند. در فصل سوم اهمیت رود خانه های غربی صفحات آریانا را از نقطه نظر اوستا شرح خواهم داد ضمناً بصورت دقیق تر به منازل حرکت قبایل مهاجر أریا بطرف غرب هم روشنی بیشتری خواهد افتاد بهر حال اینجا. و مربوط به این فصل مبدأ حرکت بعض قبایل آریا یعنی امادی وپارسوا از آریانا شرح داده شد، تاثیرهای متقابله محیط نو در ایشان و از ایشان در محیط نو مختصراً بجایش ذکر خواهد شد.