ناز خوبان

از کتاب: دیوان محجوبه هروی ، غزل

از نگاه چشم خوبان الحفیظ 

میبرد یکدم دل و جان الحفیظ

گشتم از سودای او آشفته حال

از کمند زلف پیچان الحفیظ

دل ز دستم برد چشم کافرش

باز دارد قصد ایمان الحفیظ

از ادا و ناز خوبان الامان

از جفا و ظلم ایشان الحفیظ

از غم هجرن ان سرو سهی

میکنم چون قمری افغان الحفیظ

از بلای عشق خوبان الحذر

از غم هجر نکویان الحفیظ

تا یکی «محجوبه» افغان میکنی؟

از فراق روی جانان الحفیظ