رضای برنا بادی
از کتاب: آثار هرات
، فصل اول
، بخش الف
در میانه های صد دوازدهم زنده گانی داشته است از عشیرۀ ارشد و از شعرای برنا باد است دیوان غزلیات او دیده شد طبعت روان و ساده داشته تذکره شعرای برنا بادی را هم او جمع نموده است از تمام غزلیات او این غزل انتخاب شد.
چو برگ گل که ز باد بهار لرزد و ریزد
به دست یار قدح از خمار لرزد و ریزد
ز دیده خون دلم قطره قطره چون یاقوت
به یاد لعل لب آن نگار لرزد و ریزد
شوی چو ساقی مجلس تو جام می ز کف من
ز اضطراب دل بی قرار لرزد و ریزد
ز انتظار دو چشمم سفید گشته نرگس
سر شکم از مژه سیماب وار لرزد و ریزد
ز فرط شرم و حیا قطره قطره همچون در
عرق ز سیب زنخدان یار لرزد و ریزد
شود چو یار تو ساقی رضا پیاله به دست
چو جام می به کف رعشه دار لرزد و ریزد