138

رضای برنا بادی

از کتاب: آثار هرات ، فصل اول ، بخش الف

در میانه های صد دوازدهم زنده گانی داشته است از عشیرۀ ارشد و از شعرای برنا باد است دیوان غزلیات او دیده شد طبعت روان و ساده داشته تذکره شعرای برنا بادی را هم او جمع نموده است از تمام غزلیات او این غزل انتخاب شد.


چو برگ گل که ز باد بهار لرزد و ریزد

به دست یار قدح از خمار لرزد و ریزد

ز دیده خون دلم قطره قطره چون یاقوت 

به یاد لعل لب آن نگار لرزد و ریزد

شوی چو ساقی مجلس تو جام می ز کف من

ز اضطراب دل بی قرار لرزد و ریزد 

ز انتظار دو چشمم سفید گشته نرگس 

سر شکم از مژه سیماب وار لرزد و ریزد

ز فرط شرم و حیا قطره قطره همچون در 

عرق ز سیب زنخدان یار لرزد و ریزد 

شود چو یار تو ساقی رضا پیاله به دست 

چو جام می به کف رعشه دار لرزد و ریزد