حفریات در لشکرگاه

از کتاب: لشکرگاه ، بخش گفتار دوم

از ۱۹۲۲ باینطرف در نقاط مختلف افغانستان حفریات علمی ادامه دارد. درین ۳۰ سال شواهد گران بهائی که هر کدام یادگار دوره ئی از ادوار مدنیت این سرزمین است کشف شد. حفریات لشکرگاه که در طی پنج مرحلۀ مختلف سه سال ادامه پیدا کرد از نظر معماری و نقاشی کاخی را به ما معرفی کرد که باشهکارهای هنری استادان چیره دست تعمیر و تزئین شده بود. در نتیجه این حفریات دامنه دار باب جدیدی در تاریخ فرهنگ غزنویان باز شده است که مطالعه آن برای ما و برای کسانی که در آثار تمدن اسلامی این دوره تاریخ افغانستان دلچسپی دارند بی نهایت مفید و قیمتدار است.

در اثر گردش های مفصلی که به روز ٢٦ حمل

۱۳۲۷ در کرانه های چپ رود هیرمند بین نقطه

مقابل کرشک و بقایاى شهر بست بعمل آمد به شرحی که نوشتم بصورت غیر مترقبه وارد خرابه هائی شدیم که امروز بنام لشکری بازار  شهرت دارد و در اثر مطالعاتی که در متون تاریخی و ادبی بعمل آمد ثابت شد که "لشکرگاه یاد کرده است و در نفس مجموعه آبادی آن قصر سلطنتی به نام کوشک سلطنتی دست لکان وجود داشت و سلاطین غزنوی بخصوص محمود و مسعود در دوره های سلطنت خود گاه گاه روز ها، هفته ها بلکه ماها را در آنجا میگذرانیدند.


حفریات در لشکرگاه


حفریات متکی به متون ادبی و تاریخی


اولین حفریات در یک خرابه اسلامی افغانستان


مراحل پنجک نه حفریات لشکرگاه


سه مجموعه خرابه های لشکرگاه : مجموعۀ جنوبی ، مجموعۀ شمالی ، مجموعۀ مرکزی


قصر کبیر یا کوشک بزرگ 


حرام سرای کاخ مقر نظامی ها 


مظاهر معماری و هنری عصر غزنوی


بازار و مسکوکات

بعد از ملاحظه متون تاریخی و ادبی و شهادت صریح خداوندان سخن چون فرخی و عنصری و بیهقی که هر کدام به نحوی از دور و نزدیک از داخل وخارج وحتی از جزئینات قسمتهای مختلف مجموعۀ آبادیهای لشکرگاه صحبت کرده اند برای بنده دیگر کوچکترین تردیدی باقی نماند که لشکری بازار موجوده در ٦- ٧ کیلومتری بست همان موجو لشکرگاه قدیم عصر غزنویان است چنانچه بدون فوت وقت در طی مقاله های بسیار مفصل موضوع را در روزنامه ها و مجلات پایتخت نوشتم ولی تنها تحقیقات تاریخی و ادبی کفایت نمیکرد بلکه مطالب متذکره در متون تاریخی و ادبی ثبوت میخواست واثبات آن جز از راه حفریات به طریقی دیگر امکان نداشت. چون موسیو شلوم برژۀ مدیر و بعضی از اعضای هیئت حفریات فرانسوی روز ۲٦ حمل ۱۳۲۷ حین گردش در خرابه های لشکری بازار حاضر بودند مشاهده مجموعۀ آبادیها که روی یک نقشه و پلان منظم بناشده بود و ویرانه های آن هر بیننده ئی را تحت تاثیر میگرفت مصمم شدند که در بهار سال آینده به حفریات اینجا آغاز کنند. 

اگر به تاریخچه تحقیقات رسمی باستان شناسی که در افغانستان با ورود هیئت حفریات فرانسوی در سال ۱۹۲۲ شروع شده است نگاه کنیم خواهیم دید که در مدت 25 سال هیئت مذکور به اماکن و آبدات اسلامی تماسی نکردند (جزعکس برداری و بعضی مطالعات مختصر در غرنی) و بیشتر فعالیتهای باستان شناسان

فرانسوی منحصر به آبدات بودائی بود .

موسیو شلوم برژه که بعد از جنگ دوم جهانی به حیث مدیر هیئت حفریات فرانسوی وارد افغانستان شد در  پروگرام کار خود که حاوی تحقیقات در زمینه قبل التاریخ وکشف مظاهر هنری یونانی بود دوره های اسلامی را گنجانیده بود ولی بعد از یکی دو مرتبه مسافرت به غزنی و دیدن تپه های خاک و وسعت دامنه های خرابه ها راجع به شروع کار حفریات تردد داشت تا بلاخره در مسافرت بهار سال ۱۳۲۷ (١٩٤٨ م) در حوزۀ هیرمند آنقدر خرابه های لشکری بازار بر او تاثیر کرد که از حفریات آنجا خود داری نتوانست. روی همرفته در لشکری بازار پنج مرحله حفریات بعمل آمد مرحله اول و دوم در بهار و خزان ١٣٢۸ (١٩٤٩م ) مرحلۀ سوم در خزان ۱۳۲۹ (۱۹5۰م) و مرحله چهارم و پنجم در بهار و خزان ۱۳۳۰ (۱۹5۱م). راجع به این مراحل پنجگانه حفریات لشکرگاه را پورتهای مختصری به ریاست موزه و مقالات مفصل تری از طرف موسیو شلوم برژه در مجلۀ افغانستان و بعضی مقالات هم از طرف بنده به فرانسه و فارسی که بعضی آن ترجمه است چه در مجله افغانستان ، چه در مجله آریانا و چه در جراید و روزنامه ها مثل ژوندون و اصلاح و انیس به چاپ رسیده و کنفرانس هائی هم وقت بوقت چه از طرف موسیو شلوم برژه در کتابخانه هیئت حفریات فرانسوی و چه از طرف بنده در سالون مطبوعات و موزه داده شد و در طی یک نمایش موقتی که در موزه کابل بعمل آمد بعضی از فضلا و مورخین پایتخت هم در موارد مختلف اظهاراتی فرمودند و بالا خره آخرین کتاب علمی محتوی تمام تحقیقات علمی هیئت حفریات فرانسوی با صدها نقشه ها و پلانها وعکس ها عنقریب در پاریس طبع خواهد شد ، برای اینکه خوانندگان این اثر کوچک با لکل از جریان حفریات لشکرگاه و نتایج آن بی اطلاع نمانند و از طرف دیگر چون در نگارش قسمتی از مطالب آینده متذکرۀ این اثر کوچک به تحقیقات باستان شناسی استناد شده است بدون اینکه وارد جنبه های تخنیکی مسئله شویم شرحی در کمال اختصار می نویسیم:

از لحاظ تحقیقات باستان شناسی مجموعۀ خرابه های عظیم لشکری بازار که همه در امتداد مسیر هیرمند افتاده است به سه دسته تقسیم میشود (۱) دسته جنوبی (۲) دسته شمالی (۳) دسته مرکزی مهمترین این سه مجموعه دسته جنوبی است که فرانسوی ها در نوشته های خود انرا به صفت "قصر کبیر" یا "کوشک بزرگ" هم یاد کرده اند و مجموعۀ آبادی های نیمۀ ویرانه آن با حیاط وسیع خود تقریبانیم کیلو متر طول دارد و در مقابل درب بزرگ آن جادۀ مستقیمی به طول نیم کیلو متر افتاده که دو طرف انراهم بقایای متناظر خرابه ها گرفته و به این ترتیب اقلا در طول یک کیلو متر مهمترین مجموعه خرابه های لشکرگاه منبسط است. در خاطرات روز اول ورود خود در لشکرگاه نوشتم که جاهائی را به حدس تالار دربار و حرم سرای سلطنتی خواندیم قرار یکه حفریات از روی شواهد آشکارا ساخت و بجایش شرح خواهیم داد این مجموعه که باستان شناسان فرانسوی قصر کبیر میخوانند همان کاخ سلطنتی بود که بیهقی بنام کوشک سلطنتی دشت لکان یاد کرده است و در جواران اطاق ها و قسمت هائی مخصوص زندگانی خصوصی سلطان یعنی حرم سرای قصر وقوع داشت.

دسته شمالی ویرانه های لشکرگاه منحیث نقشه و پلان عینابه دسته جنوبی یعنی کوشک سلطنتی شباهت دارد ولی من حیث وسعت به پیمانه کوچک تر ساخته شده و این همان حصه ئی است که دیوان رسالت و تمام دیوان و دفتر و شعب اداری در آنجا تمرکز یافته بود.

دسته مرکزی از لحاظ نقشه و پلان معماری با سایر آبادیها با لکل متمایز است و بیشتر جنبه های عسکری دارد و حتما مقر نظامی ها و دوایر مربوط آنها بوده. غیر از سه دسته آبادی های فوق الذکی که مجموعۀ هر کدام حکم قصری را دارد دو قسمت آبادی دیگر را نیز باید حساب کرد: یکی یک سلسله باغها و حیاط ها وعمارات فرعى بطرف شرق مجموعه قصور سه گانه فوق و دیگر یک رشته آبادی ها که کنده کنده، مجموعه، مجموعه در امتداد مسیر هیرمند تا دیوار های حصار بست منبسط است.

چون در میان تمام مجموعه آبادیهای نیمه ویرانه لشکرگاه کوشک جنوبی یا کوشک بزرگ برای حفریات مفید تر و مساعد تر بود هیئت حفریات فرانسوی کاوش های مرحله اول و دوم فصل بهار و خزان سال ۱۳۲۸ (١٩٤٠م) را در آنجا متمرکز ساخت. کوشک جنوبی لشکر گاه یا کوشک سلطنتی شامل یک سلسله عمارات عظیم ومفصلى بود به چهار دوریک حیاط مستطیل شکل مرکزی که در هر ضلع خود ایوان بلند و بزرگی رخ بیک سمت داشت. دور ادور قصر دیوارها و در دیوارها برج ها تعبیه شده بود و این استحکامات کوشک دشت لکان را به قیافه یک قلعه جنگی در آورده بود. باینکه پای دیوارهای حصار کوشک به ارتفا ۱۲ متر از سطح آبهای هیرمند بلند قرار گرفته معذالک رودخانۀ بزرگ در اوقات آب خیزی گوشه ئی از باره وبروج کاخ را برده و صدمه های آب نمودار است.

پیشتر گفتم که در مرحله اول و دوم حفریات، بیشتر فعالیت باستان شناسان در همین قصر وقف شد. بدون اینکه خط حفریات ایشان را نقطه به نقطه و اطاق به اطاق تعقیب کنیم ما حصل آن چنین است که در مرحله اول پارچه های تزئیناتی در گل و گچ بری ها و حتی بعضی پارچه های تزئینات رنگه بدست آمد. انچه بیشتر در جریان مرحلۀ اولی حفریات اسباب مسرت مدققین گردید کشف پارچه تصویر رنگه دیواری بود که صورت پسر جوانی را در جدار ستون گلی بکمال نفاست وزیبائی نشان میدهد.

حفریات خزان ۱۳۲۸ (۱۹4۹م) که انرا مرحله دوم حساب میکنیم باز در همین کوشک جنوبی جریان پیدا کرد ولی سراسر وقف در محوطه اطاق بزرگ مستطیل شکلی شد که بزرگترین اطاق قصر میباشد و این همان تالار مخصوص دربار کاخ است علمای باستان شناس فرانسوی در کشیدن خاک ها وترتیب پلان اصلیه بارگاه سلطانی زحمات زیاد کشیدند. در کف تالار خاک و گل به عمق ٤ متر متمرکز شده بود و در جریان عملیات خاک کشی پارچه های زیاد گچ بری ها کتیبه های کوفی بدست آمد که قسمتی از آن چه تزئینات چه کتیبه روی پارچه هائی از خشت پخته حجاری یا نقاشی شده بود و روش کار با سبک طاق معروف بست بالکل یکسان است.

مطالعه سقف تالار دربار کوشک سلطانی از لحاظ معماری بسیار دلچسپ است. این سقف بزرگ هموار یا گنبدی و مدور هر طور بوده علاوه بر چهار دیوار اطراف شش فیل پایه هم داشت که چهار ان مربع شکل بود و به چهار دیوار اطرا ف اطاق چسپیده بود. و دو پایه دیگران بشکل حرف (ال) الفبای رومن در ته اطاق تعبیه شده بود. حینی که مهندس هیئت موسیو او بر مشغول خاک کشی بود در قسمت های تحتانی روی دیوارهای همین فیل پایه ها تصاویر رنگه ئی کشف کرد که از ان مشرح بحث خواهیم نمود و این امر مهمترین جنبه کشفیات لشکرگاه را تشکیل میدهد. مهندس هیئت در کف تالار دربار قصر مجرای آب و حوضچه ئی پیدا کرد و ثابت ساخت که روزی داخل کوشک سلطنتی و در داخل تالار دربار و بعضی اطاق دیگر آب جریان داشت و این آب از رودخانه هیرمند ذریعۀ چرخ بلند میشد و چون کف تالار ۱۲ متر از سطح رودخانه بلندی دارد بدون وسایل تخنیکی بلند کردن آب و جریان دادن آن در داخل قصر محال است چیز مهم دیگری که در مرحله دوم حفریات یعنی در طی کارهای فصل خزان ١٣٢٥ (١٩٤٩) کشف شد مقصوره یعنی مسجد کوچک عبادتگاه خصوصی سلاطین غزنوی است که متصل تالار دربار یا بهتر بگویم بین تالار دربار وحرم سرای سلطانی دیده شد و با محراب و تمام لوایح تزئیناتی و کتیبه های کوفی به موزۀ کابل آورده شده است و در نظر داریم آنرا به حیث نمونه قدیم ترین مسجد افغانستان مجددا آباد کنیم.

در طی مرحله سوم حفریات که در خزان ۱۹5۰ آغاز شد مدفقین از تالار دربار در مجاورت ایوان شمالی کوشک سلطنتى پیش رفتند. در یکی از اطاقهای شرقی ایوان شمالی صفه ئی پیدا شد و قبلا هم نظیران در بعضی از اطاقهای دیگر دیده شده بود ، از نظر عرف و عادات وحیات اجتماعی کشف این صفه در میان اطاقهای قصر و ذکر آن در اینجا اهمیت زیاد دارد بخصوص کسانیکه در عالم ادب از بزم های سلطانی و دیگر بزرگان عصر غزنوی چیزهائی شنیده اند میدانند که این صفه ها چه جایگاهی بود و وی این صفه در داخل وخارج عمارات و در باغ ها چه بزمهای نشاط ترتیب می یافت چون کارهای حفریات کوشک بزرگ رو به تمامی میرفت یک قسمت فعالیتهای هیئت در خزان ۱۹5۰ مصروف کاوش و مطالعات دستۀ مرکزی آبادیهای لشکرگاه شد و بعد از پاره حفریات وتدقیقات واضح شد که اینجا بیشتر شکل یک چونی نظامی دارد و بعضی انبار خانه ها هم در آن جا به ملاحظه رسید لذا کارها را در اینجا متوقف ساخته و به محوطه بزرگ باغ مقابل آبادی های دسته مرکزی لشکرگاه متوجه شدند.

در وسط باغ که چهار ضلع آن با دیوار ها محاط است برجستگی جلب نظر کرد بشکل صفه و این همان صفه ایست که روز اول ورود در لشکری بازار داخل همین باغ شدیم و همین صفه اولین نقطه ئی بود که نظر همه ما را بخود معطوف ساخت و در شرح خاطرات روز ۲6 حمل ۱۳۲۷ از آن یاد کردم بهر حال هیئت حفریات فرانسوی در طی مرحله سوم تحقیقات خود چون وارد محوطه باغ شد و به دقت اطراف و شکل صفه را بررسی نمود حفریات را شروع کرد. بعد از کاوشهای مقدماتی در وسط صفه حوضی هشت رخ نمودار شد و به چهار سمت حوض چهار زینه پدیدار گردید، چون مدققین فرانسوی ملتفت شدند که این ترتیبات شکل تازه تری دارد حوض را ویران کرده در سطح پایان تر آن به ارتفاع دومتر دیواراهائی یافتند و بعد از مطالعات مهندسی اشکارا شد که هسته اولی و قدیمی آبادی شامل اطاقی بود که به چهار طرف رخ به چهار سمت باغ چهار ایوان داشت و اینجا یک نوع جایگاه بهاری بنایافته بود. خلاصه از لحاظ تحول عمرانی واضح میتوان گفت که در وسط این باغ در اول وهله یکنوع خانه با چهار ایوان ساخته شده بود و بعدتر خانۀ مذکور و ایوانهای آنرا ویران نموده و روی بر جستگی خرابه های آن حوض هشت ضلعی ساخته بودند که اینهم یا قصدی آمده یا خود بخود ویران شده و بالاخره بشکل صفه ئی در آمده است

حالا از نظر تاریخ باید جستجو کرد که مراحل مختلف این خانه، حوض، صفه به چه عصر و زمانی تعلق میگیرد، در عصر سلطان مسعود و مخصوصاً در هفت ماه سال (تاریخ درست خوانده نشد) هجری قمری که سلطان وارد لشکرگاه شد باغ مذکور باغ شکار بود وسلطان مسعود از روی صفه وسط باغ در یک روز ٦٠٠ آهو شکار کرد. اگر کلمه صفه در ان عصر جایگاه مذکور و حوض را افاده نتواند معلوم میشود که مراحل اولیه آبادی یعنی خانه وحوض پیشتر از زمان مسعود در عصر پدرش محمود وجود داشته و اگر صفه متذکره بیهقی دارای دیوانهائی هم بوده باشد نتیجه چنین میشود که رواق و ایوانها در عصر مسعود آباد بوده و سلطان از زیر رواق ایوانهای چهارگانه آهوها را شکار کرده است .

اخرین محلی که مربوط به مرحله سوم حفریات لشگرگاه ذکر آن اینجا میآید مسئله بازار لشکرگاه و حفریات چندد دکان انست. قرار یکه تسمیه لشکری بازار افاده میکند کوشک سلطنتی دشت لکان و ملحقات نظامی آن یا معسکر متذکرۀ جغرافیه نگاران عربی بازار مخصوصی هم داشت که روز اول

ورود در لشکرگاه در قسمت غربی در وازه کوشک بزرگ سلطانی بقایای دکانهای آنرا در دو طرفه جاده مستقیمی به طول نیم کیلومتر ملاحظه نمودیم. هیئت حفریات در رزوهای اخیر خزان ١٩٥٠م پنج شش دکان بازار مذکورا حفریات نمود و نتائیج حاصله را با پاره ملاحظات دیگر بجایش ذکر خوایم کرد .

مرحله چهارم و پنجم لشکری بازار قراریکه ذکر کردیم در بهار و خزان سال ۱۳۳۰ (۱۹5۱ م ) صورت گرفت . عملیات مرحله چهارم انقدر مهم نیست ولی مرحله پنجم که انرا آخیرین دوره حفریات این محل میتوان خواند منجر به کشف یک چیز مهم شد که عبارت از مسجد جامع لشکرگاه میباشد. طوریکه خوانند گرامی در همین مبحث حفریات این اثر ملاحظه فرمودند در طی عملیات مرحله دوم تحقیقات در خزان 1321 (١٩٤٩م) در جوار تالار دربار کوشک ، مقصوره یا مسجد مخصوص کاخ که عبادت گاه خصوصی سلاطین بود کشف شد . چون لشکرگاه با قصر سلطنتی و مجموعۀ کاخ ها و رهایشگاه های نظامیان وعساکر و بازار وغیره تقریبااً بحیث شهر کوچک اداری و نظامی حصه ئی از اهالی بست در انجا و در گرد و نواح قریب آن زندگانی داشتند و در ایام توقف سلاطین غزنوی جمع و جوش و ازدحام مردم در لشکرگاه به مراتب بیشتر میشد وجود کدام مسجد جامع از ضروریات ان بود. در حالیکه هیئت حفریات فرانسوی عملیات حفریات لشکری بازار را به اخیر رسانیده و نزدیک بود از کشف مسجد جامع نا امید شوند در مجاورت خرابه های کوشک جنوبی لشکرگاه انبوه پارچه های خشت پخته ملاحظه نمودند وچون سائرآبادی های لشکرى بازار همه از خشت خام میباشد وجود پارچه های خشت پخته مدیر هیئت حفریات را تحریک کرد و بعد از سه روز کار بقایای پایه های مدور خشت پخته پدیدار شد و بعد صحنی فرش با تخته سنگ های مرتب نمودار گردید و بالاخره در خهر آبادی طاقی پیدا شد که بدون شبه و تردید محراب مسجد بود و بدین ترتیب هیئت حفریات به کشف آخرین هدف خود که مسجد جامع باشد هم توفیق یافت و ممیزات این مسجد بزرگ را علیحده مطالعه خواهیم نمود. قراریکه در صفحات اول این اثر ذکر کردیم باشندگان امروزۀ گرد و نواح بست لشکرگاه عصر غزنویان را به نام "لشکری بازار" خوب تر میشناسند و دهکدۀ که اهالی در آن مسکون اند به اسم (لشکری بازار) یاد میشود. در گفتار اول و دوم این کتاب که عناوین برجسته آن (لشکرگاه چه وقت و چسمان کشف شد) و (حفریات در لشکرگاه) میباشد دیده شد که در حصص غربی مجموع خرابه ها در امتداد سرک مستقیمی که تقریباً نیم کیلومتر طول دارد بقایای دورسته دکان ها هم ملاحظه میشود چون لشکرگاه با کوشک سلطنتی و دوائر ملکی و نظامی ملحقه آن یک فرسخ از شهر بست دور بود از خود بازار مخصوص داشت که همه وقت و مخصوصا در ایام ورود و توقف سلاطین غزنوی در لشکرگاه نهایت مهیج و گرم میشد و داد و سند به میزان وسیع تر در آن بعمل می آمد.

در اثر کاوش های علمی هیئت حفریات فرانسوی که آنهم محض دریک عده محدود دکانهای بازار مذکور بعمل آمد یکعده مسکوکات و ظروف گلی بدست آمده است که هر دو برای بسط معلومات ما نهایت مفید است. تعداد مسکوکات مکشوفه به ١٤٥ عدد میرسد که برخی مسی و برخی نقره ئی است . عدۀ خوانده شده وعده خوانده نشده. در میان مسکوکات مسی دوسکه به خلفای عباسی تعلق دارد که متاسفانه اسم وصفت یکی آن بخوبی خوانده نمیشود و دیگری به القادر با الله تعلق دارد وهکذا مسکوکات سامانی ها هم در بین است مانند مسکوکات نصر بن احمد نوح بن منصور و منصور بن نوح درین مجموعه مسکوکات یک عدد سکه ناصر الدین سبکتکین ۲۸۰ سکه نظام الدین محمود یک سکه مسعود اول یک سکه فرخزاد و دو سکه مسعود سوم و یک سکه هم از بای توز است که در بست در سال ۳5۹ هجری بضرب رسیده در میان مسکوکات نقرئی ۷ عدد تعلق به محمود یکی به مسعود اول و دو عدد به سلطان ابراهیم تعلق می گیرد . روی همرفته از لحاظ تعداد اکثر مسکوکاتی که تا حال بدست آمده به یمین الدوله ابو القاسیم محمود بانی و موسس لشکر گاه تعلق میگیرد. بدین ترتیب قدم به قدم و مرحله به مرحله در طی سه سال حفریات منظم و اصولی کوشک سلطنتى لشکرگاه و سائر کاخ های دشت لکان با باغ های شکار و بازار ومقصوره ومسجد جامع با جزئیات معماری و نقاشی همه یک به یک به تدریج اشکار شد و در روشنی یک دنیا معلومات جدید که برای تاریخ دوره غزنوی افغانستان کمال اهمیت دارد و تاریخ هنروفن و معماری دنیای اسلام بدان سخت نیازمند میباشد در شرح مطالب آینده که در این اثر کوچک ذکر میشود استفاده شایان خواهیم نمود.